آثار صائب تبریزی

صفحه 33 از 707
707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 دیده سیر و دل بی مدعا داریم ما آنچه می باید درین مهمانسرا داریم ما

2 آبروی بی نیازی چشمه حیوان ماست کی چو اسکندر غم آب بقا داریم ما؟

3 گر به درد و داغ روزافزون خود قانع شویم برگ عیش آماده تا روز جزا داریم ما

4 جنگ دارد دولت دنیا و امنیت به هم جا به زیر تیغ از بال هما داریم ما

1 دگر با نوخطی دارد دل من در میان سودا که دارد در گره هر موی خطش یک جهان سودا

2 غبار استخوانم سرمه چشم غزالان شد نمی پیچد سر از سنگ ملامت همچنان سودا

3 که جز دیوانه من، سایه بید سلامت را به رغبت می کند با زخم شمشیر زبان سودا؟

4 یکی صد شد ز سرو خوش خرام او جنون من چه حرف است این که کم می گردد از آب روان سودا؟

1 ای ترا در سینه هر ذره پنهان رازها در میان مهر خاموشی گره آوازها

2 در تلاش جستجویت سر به هم آورده اند مقطع انجام ها و مطلع آغازها

3 در زمین بوس جلالت، طایران قدس را آه خون آلود گردد رشته پروازها

4 یک دل بیدار در نه پرده افلاک نیست پرده خواب است گویا پرده این سازها

1 زخم پنهانم اگر بیرون دهد خوناب‌ها رنگ خون پیدا کند در صلب گوهر آب‌ها

2 عالمی را همچو خود سرگشته دارد آسمان چون برآید مشت خاشاکی ازین گرداب‌ها؟

3 بی‌قراران محبت زیر گردون چون کنند؟ شیشه سربسته زندان است بر سیماب‌ها

4 زنگ غفلت لازم تن‌پروری افتاده است سبز گردد از روانی چون بماند آب‌ها

1 یاد رخسار ترا در دل نهان داریم ما در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما

2 در چنین راهی که مردان توشه از دل کرده اند ساده لوحی بین که فکر آب و نان داریم ما

3 منزل ما همرکاب ماست هر جا می رویم در سفرها طالع ریگ روان داریم ما

4 همچنان در قطع راه عشق کندی می کنیم گر چه از سنگ ملامت صد فسان داریم ما

1 فقیری پیشه کن، از اغنیا حاجت مخواه اینجا که از درویش، همت می کند دریوزه شاه اینجا

2 برآ زین خاکدان گر گوشه آسودگی خواهی که چون صحرای محشر نیست امید پناه اینجا

3 ز پستی می توان دریافت معراج بلندی را سرافراز از شکستن می شود طرف کلاه اینجا

4 به دیوان قیامت چون شود حاضر گرانجانی که نتواند قدم برداشت از بار گناه اینجا؟

1 راز دل را می توان دریافت از سیمای ما نشأه می تابد چو رنگ از پرده مینای ما

2 قهرمان عدل چون پرسش کند روز حساب از بهشت عافیت خاری نگیرد پای ما

3 گر چه او هرگز نمی گیرد ز حال ما خبر درد او هر شب خبر گیرد ز سر تا پای ما

4 از دل پر خون ما بی چاشنی نتوان گذشت خون رغبت را به جوش آرد می حمرای ما

1 شیوه های چشم او را در نظر داریم ما مو به مو زان جنبش مژگان خبر داریم ما

2 بلبلان در راه ما بیهوده می ریزند خار دیده ای از دامن گل پاکتر داریم ما

3 زورق ما گر چه شد یکرنگ دریا چون حباب همچنان اندیشه از موج خطر داریم ما

4 از پی روپوش، صندل بر جبین مالیده ایم ورنه سر را از برای دردسر داریم ما

1 مهیا شو دلا در عشق انواع ملامت را که سنگ کم نمی باشد ترازوی قیامت را

2 ازان پیوسته دارم بر جگر دندان نومیدی که کافی نیست پشت دست من زخم ندامت را

3 چو خورشیدست پیدا راز عشق از سینه عاشق نباشد نامه پیچیده، صحرای قیامت را

4 در آن گلشن که عمر باغبان از گل بود کمتر زهی غافل که ریزد بر زمین رنگ اقامت را

1 نه بوی گل، نه رنگ لاله از جا می برد ما را به گلشن لذت ترک تماشا می برد ما را

2 دو عالم از تمنا شد بیابان مرگ ناکامی همان خامی به دنبال تمنا می برد ما را

3 مکن تکلیف همراهی به ما ای سیل پا در گل که دست از جان خود شستن به دریا می برد ما را

4 اگر چه در دو عالم نیست میدان جنون ما همان بی طاقتی صحرا به صحرا می برد ما را

آثار صائب تبریزی

707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی