آثار صائب تبریزی

صفحه 34 از 707
707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 چه گردیدی گره، تخمی پی فردا بکار اینجا به دامن از ندامت قطره چندی ببار اینجا

2 کف افسوس ازین دریای پرگوهر مبر با خود ز گوهر چون صدف لبریز کن جیب و کنار اینجا

3 گره تا می توانی باز کرد از کار محتاجان چو بیکاران به ناخن گردن خود را مخار اینجا

4 به شمع موم ممکن نیست زین ظلمت برون رفتن به آه گرم دود از خرمن هستی برآر اینجا

1 در آن زلف سیه دلهای خونین می شود پیدا درین سنبلستان آهوی مشکین می شود پیدا

2 به دامن می رسد چاک گریبان گلعذاران را به هر محفل که آن دست نگارین می شود پیدا

3 به هر صورت که باشد عشق دل را می دهد تسکین که بهر کوهکن از سنگ شیرین می شود پیدا

4 سیه روزی ندارد عشق او چون من که مجنون را ز چشم شیر، شمع از بهر بالین می شود پیدا

1 ای ز مژگان تو در چشم گلستان خارها گل ز سودای رخت افتاده در بازارها

2 هر سحرگه کیمیای سرخ رویی می زند آفتاب رحمت عام تو بر دیوارها

3 اهل تقوی هر سحر در قلزم خون می کشند همچو صبح از دستبرد غمزه ات دستارها

4 کمترین بازی درین میدان بود سر باختن در کف طفلان چو چوگان است اینجا دارها

1 چه می آری به گردش هر نفس آن چشم شهلا را؟ محرک نیست حاجت، گرد سر گردیدن ما را

2 توان کردن به اندک روزگاری سنگ را آدم لب شیرین و روی گرم باید کارفرما را

3 حساب سال و ماه از دشت پیمایان چه می پرسی؟ چه داند سیل بی پروا، شمار ریگ صحرا را؟

4 دل عاشق ز گلگشت چمن آزرده تر گردد که هر شاخ گلی دامی است مرغ رشته بر پا را

1 اگر غفلت نهان در سنگ خارا می‌کند ما را جوانمردست درد عشق، پیدا می‌کند ما را

2 ندارد صرفه‌ای آیینه ما را جلا دادن شود رسوای عالم هر که رسوا می‌کند ما را

3 تماشای بساط زودسیر عالم امکان نظر پوشیدنی دارد که بینا می‌کند ما را

4 اگر روشنگر حیرت به حال ما نپردازد که دیگر ساده از نقش تمنا می‌کند ما را؟

1 ای زبون در حلقه زنجیر زلفت شیرها سر به صحرا داده چشم خوشت نخجیرها

2 شوق احرام زمین بوس تو هر شب می کند سنبلستان خاک را از طره شبگیرها

3 می کند باد صبا هر روز پیش از آفتاب مصحف خلق ترا از بوی گل تفسیرها

4 سد راه جلوه مستانه نتواند شدن سیل تقدیر ترا خار و خس تدبیرها

1 مشو از نفس ایمن تا توانی آرمید آنجا که بیم این جهانی، می شود یکسر امید آنجا

2 مگیر آرام اینجا، تا توانی آرمید آنجا که هر کس گشت کاهل، روی آسایش ندید آنجا

3 ندارم با سیه کاری ز محشر بیم رسوایی که از خجلت نخواهد نامه من شد سفید آنجا

4 ازان خون بر سر تیغ شهادت می شود اینجا که چون گل، سرخ رو از خاک می خیزد شهید آنجا

1 خنده ها بر شمع دارد دیده گریان ما مو نمی گنجد میان گریه و مژگان ما

2 صحبت ما میهمان را سیر می سازد ز جان جز لب افسوس نبود لقمه ای بر خوان ما

3 خون ما روی زمین را شستشویی می دهد در تنور خاک چون پنهان شود طوفان ما؟

4 خون غیرت در دل رحمت نمی آید به جوش تا نگردد لاله زار از داغ می دامان ما

1 به دست خود کند بیدادگر بنیاد دولت را ستمگر لشکر بیگانه می سازد رعیت را

2 دو چندان می شود راه از میان راه خوابیدن به گورافکن، اگر داری بصیرت، خواب راحت را

3 ندارد بخیه ای غیر از فشردن بر جگر دندان اگر بر دل رسد زخمی ز دوران اهل غیرت را

4 مشو ای شمع از شکر هواداران خود غافل که کفران سیلی صرصر کند دست حمایت را

1 ز سرسبزی حیات جاودان بخشد تماشا را به آب زندگی پرورده اند آن سرو بالا را

2 رسانیده است حسن او به جایی دلفریبی را که خالش حلقه بیرون در سازد سویدا را

3 ز چشم پر خمارش نیستم آگه، همین دانم که خون در دل کند لبهای میگونش تمنا را

4 ز چشم پاک شبنم، می شود گل زهره پیشانی مپوش از دیده من زینهار آن روی زیبا را

آثار صائب تبریزی

707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی