برون ز کیسه ممسک درم نمی آید از صائب تبریزی غزل 4007
1. برون ز کیسه ممسک درم نمی آید
ز دست بسته سخا وکرم نمی آید
گل از عذار تو چیدن ز من نمی آید از صائب تبریزی غزل 4008
1. گل از عذار تو چیدن ز من نمی آید
چه جای چیدن دیدن ز من نمی آید
ز سینه ام نفس خوش برون نمی آید از صائب تبریزی غزل 4009
1. ز سینه ام نفس خوش برون نمی آید
نسیم خلد ز آتش برون نمی آید
ز گل محافظت رنگ و بو نمی‌آید از صائب تبریزی غزل 4010
1. ز گل محافظت رنگ و بو نمی‌آید
به غیر لطف ز روی نکو نمی‌آید
ز مغز پوچ برون آرزو نمی‌آید از صائب تبریزی غزل 4011
1. ز مغز پوچ برون آرزو نمی‌آید
که بوی باده برون از کدو نمی‌آید
تردد از دل بی‌آرزو نمی‌آید از صائب تبریزی غزل 4012
1. تردد از دل بی‌آرزو نمی‌آید
چو پای خفته ز من جستجو نمی‌آید
مدام چشم تو مست شراب می باید از صائب تبریزی غزل 4013
1. مدام چشم تو مست شراب می باید
همیشه خانه ظالم خراب می باید
اسیر بند قضا رو گشاده می باید از صائب تبریزی غزل 4014
1. اسیر بند قضا رو گشاده می باید
به تیغ گردن تسلیم داده می باید
دو چشم شوخ ترا دیده‌بان نمی‌باید از صائب تبریزی غزل 4015
1. دو چشم شوخ ترا دیده‌بان نمی‌باید
که آهوان حرم را شبان نمی‌باید
زبان شکوه به خشم زمانه افزاید از صائب تبریزی غزل 4016
1. زبان شکوه به خشم زمانه افزاید
که خس به آتش سوزان زبانه افزاید
ز روی نو خط دلدار جان بیاساید از صائب تبریزی غزل 4017
1. ز روی نو خط دلدار جان بیاساید
چو ماه پرده نشین شد کتان بیاساید
دل گرفته کی از لاله زار بگشاید از صائب تبریزی غزل 4018
1. دل گرفته کی از لاله زار بگشاید
ز دستهای نگارین چه کار بگشاید