ترانه های جهان گرچه مختلف رنگند از صائب تبریزی غزل 3948
1. ترانه های جهان گرچه مختلف رنگند
تو چون ز پرده برآیی همه یک آهنگند
1. ترانه های جهان گرچه مختلف رنگند
تو چون ز پرده برآیی همه یک آهنگند
1. ز دل نگشت مرا آه سینه تاب بلند
نشد ز سوختگی دود ازین کباب بلند
1. سپند خال لبت آتشین عذارانند
به خون تپیده لعل تو تاجدارانند
1. نظر لباس پرستان به مال و جاه کنند
( . . . ) نمدکلاه کنند
1. خوش آن کسان که به منت نظر جلا ندهند
غبار دیده خودرا به توتیا ندهند
1. به هر فسرده لب خشک وچشم تر ندهند
قبول داغ محبت به هر جگر ندهند
1. مکن ملاحظه ازآهم ای بهشت وجود
که عود مجمر آزادگان ندارد دود
1. خطی که گرد رخ او ز مشک ناب بود
یکی ز حلقه بگوشانش آفتاب بود
1. حقوق خدمت اگر در حساب خواهد بود
ز رشک من دل عالم کباب خواهد بود
1. ترا اگر به نیاز احتیاج خواهد بود
نیازمندی ما را رواج خواهد بود
1. مرا که بستگی قفل از کلید بود
دگر چه دل نگرانی به ماه عید بود
1. فروغ ماه محال است پایدار بود
دو هفته است لباسی که مستعار بود