حجاب پرده چشم پرآب میگردد از صائب تبریزی غزل 3686
1. حجاب پرده چشم پرآب میگردد
وگرنه دلبر ما بینقاب میگردد
1. حجاب پرده چشم پرآب میگردد
وگرنه دلبر ما بینقاب میگردد
1. خوشا سعادت آن دل که آب میگردد
که شبنم آینه آفتاب میگردد
1. گل عذار تو بیآب و تاب میگردد
سواد زلف تو موج سراب میگردد
1. به دیده آب اگر از آفتاب میگردد
دل از نظاره روی تو آب میگردد
1. به دیده آب اگر از آفتاب میگردد
دل از نظاره روی تو آب میگردد
1. کجا حریص ملول از گزند می گردد؟
که خاک در دهن حرص قند می گردد
1. سخن ز لعل لبت آبدار می گردد
ز روی گرم تو شبنم شراب می گردد
1. فلک ز لنگر من باوقار می گردد
زمین ز سایه من بیقرار می گردد
1. مرا دل از قد خم زنگ ناک می گردد
ز صیقل آینه هرچند پاک می گردد
1. اگر بهانه طفلان تمام می گردد
به بوسه هم لب لعل تو رام می گردد
1. ز باده چشم تو ظالم رحیم می گردد
اگر بخیل به مستی کریم می گردد
1. سری که در ره او بی کلاه می گردد
فلک سوار چو خورشید و ماه می گردد