آثار صائب تبریزی

صفحه 28 از 707
707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 گر چه ما را نیست بر روی زمین ویرانه ای خانه ها چون گنج در زیر زمین داریم ما

2 از گریبان گل بی خار اگر سر بر زنیم خار در چشم از نگاه دوربین داریم ما

3 نوخطی پیوسته ما را هست در مد نظر بر جگر دایم خراشی چون نگین داریم ما

4 نیست غیر از نقش پای دشت پیمایان عشق آشنارویی که در روی زمین داریم ما

1 نگردید آتشین رخساره ای فریادرس ما را مگر از شعله آواز درگیرد قفس ما را

2 ز بی دردی به درد ما نپردازند غمخواران همین آیینه می گیرد خبر، گاه از نفس ما را

3 نچیدم از گرفتاری گلی هر چند از خواری ز زخم خار و خس دست حمایت شد قفس ما را

4 اگر چه پنجه ما را، ز نرمی موم می تابد زبان آهنین در ناله باشد چون جرس ما را

1 ندارد بحر و کان سرمایه دست و دل ما را گهر چون ابر می ریزد ز دامن سایل ما را

2 که می آید به سرقت دل ما جز پریشانی؟ که می پرسد به غیر از سیل راه منزل ما را؟

3 به تیغ بی نیازی خون آهوی حرم ریزد سیه چشمی که در پی می دود مرغ دل ما را

4 ندارد مزرع ما حاصلی غیر از تهیدستی توان در چشم موری کرد خرمن حاصل ما را

1 مزن بر سنگ پیش سخت رویان گوهر خود را به هر آیینه تاریک منما جوهر خود را

2 تو ای پروانه عاجز، تلاش قرب آتش کن که من از گرمی پرواز می سوزم پر خود را

3 ازان خورشید بر گرد جهان سرگشته می گردد که بر فتراک صاحب دولتی بندد سر خود را

4 کسی تا چند پنهان چون زره زیر قبا دارد ز بیم تیر باران حسودان جوهر خود را؟

1 ز سیما می شود روشندلان را مهر و کین پیدا که در دل هر چه پوشیده است، گردد از جبین پیدا

2 نسازد پرده شب، گوهر شب تاب را پنهان دل سوزان من باشد ز زلف عنبرین پیدا

3 چنین گر چاک سازد سینه ها را زلف مشکینش نگردد نافه سربسته در صحرای چین پیدا

4 یکی صد شد ز خط، حسن لب یاقوت فام او که گردد در نگین دان بیشتر حسن نگین پیدا

1 ز زلف آه آخر روی جانان می شود پیدا درین ابر سیه آن برق جولان می شود پیدا

2 محبت می کند ظاهر عیار طاقت دلها که ظرف کشتی هر کس ز طوفان می شود پیدا

3 چه رسوایی است با مستوری اسرار محبت را که چندانی که می سازند پنهان، می شود پیدا

4 نسیم آشنارویی که من سرگشته اویم ندانم در کدامین باغ و بستان می شود پیدا

1 سپند از مردم چشم است حسن عالم آرا را که نیل چشم زخم از عنبر ساراست دریا را

2 کند مژگان من هرگاه دست از آستین بیرون شود گرداب بر کف کاسه دریوزه دریا را

3 چه پروا دارد از سنگ ملامت دل چو شد وحشی؟ که کوه قاف نتواند شکستن بال عنقا را

4 مگر آن سرو بالا بر سر من سایه اندازد وگرنه سایه بی دست شاخ و برگ، سودا را

1 گر به ظاهر چون لب پیمانه خاموشیم ما از ته دل چون خم سربسته در جوشیم ما

2 گر در آن محراب ابرو نیست ما را راه حرف از دعاگویان آن صبح بناگوشیم ما

3 از نسیمی می شود بنیاد ما زیر و زبر بحر هستی را حباب خانه بر دوشیم ما

4 رزق ما از شهد چون زنبور غیر از نیش نیست ورنه این میخانه را صهبای سرجوشیم ما

1 مرو چون غافلان ای طالب منزل به خواب اینجا که نعل از ماه نو دارد در آتش آفتاب اینجا

2 به پیچ وتاب کوته می شود این راه بی پایان مکن تا هست فرصت، کوتهی در پیچ و تاب اینجا

3 بهشت و دوزخ باریک بینان نقد می باشد حساب خود نیندازد به فردا، خود حساب اینجا

4 زر کامل عیار از بوته آید سرخ رو بیرون نیندیشد ز آتش هر که گردیده است آب اینجا

1 جان به لب داریم و همچون صبح خندانیم ما دست و تیغ عشق را زخم نمایانیم ما

2 می توان از شمع ما گل چید در صحرای قدس زیر گردون چون چراغ زیر دامانیم ما

3 بر بساط بوریا سیر دو عالم می کنیم با وجود نی سواری برق جولانیم ما

4 حاصل ما نیست غیر از خارخار جستجو گردباد دامن صحرای امکانیم ما

آثار صائب تبریزی

707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی