آثار صائب تبریزی

صفحه 27 از 707
707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 دردمندی سر به گردون می رساند آه را می فزاید پیچ و تاب این رشته کوتاه را

2 قطع صحرای عدم را عمر جاویدان کم است من به جان بی نفس چون طی کنم این راه را؟

3 در به روی طالب حق می شود از ذکر باز نیست جز این حلقه دیگر حلقه آن درگاه را

4 باعث افزایش روشن ضمیران کاهش است کز شکست خویش باشد مومیایی ماه را

1 از هوا گیرد سر دیوانه سنگ خاره را نیست از رطل گران اندیشه ای میخواره را

2 خاطر آشفته را شیرازه کنج عزلت است دل ز جمعیت پریشان می شود سی پاره را

3 خصم را کردم به همواری حصار خویشتن می کند آیینه من موم، سنگ خاره را

4 از تردد کرد آزادم دل بی آرزو خواب طفلان لنگر تمکین بود گهواره را

1 می کشد در خاک و خون مژگان دلجویی مرا تیغ زهرآلود باشد چین ابرویی مرا

2 هر سخنسازی سخن نتواند از من واکشید بر سر حرف آورد چشم سخنگویی مرا

3 تا بشویم دست خود پاک از جهان آب و گل بس بود چون سرو ازین گلشن لب جویی مرا

4 سبز می شد حرف در منقار طوطی ز انفعال در نظر می بود اگر آیینه رویی مرا

1 راز دل ها را ز لوح سینه می یابیم ما آب و رنگ گوهر از گنجینه می یابیم ما

2 عینک بینایی ما دوربین افتاده است فیض شنبه از شب آدینه می یابیم ما

3 آنچه از پیر طریقت کشف نتواند شدن در خرابات از می دیرینه می یابیم ما

4 شب به چشم ما نسازد روز روشن را سیاه فیض صبح از سینه بی کینه می یابیم ما

1 آه از زنگ کدورت پاک سازد سینه را می شود روشن ز خاکستر سواد آیینه را

2 گر می روشن کند از مشرق مینا طلوع صبح شنبه می توان کردن شب آدینه را

3 می توان در سینه روشن ضمیران روی دید آب می سازد فروغ این گهر گنجینه را

4 زندگانی با فشار قبر کردن مشکل است پاک کن از صفحه خاطر غبار کینه را

1 از سر و سامان چه می پرسی من دیوانه را؟ جوش می برداشت از جا سقف این میخانه را

2 تا نگردد آب دل از ناله های آتشین نیست ممکن یافتن آن گوهر یکدانه را

3 ابجد عشق مجاز از نونیازان خوشنماست پیر گشتی واگذار این بازی طفلانه را

4 از خس و خاشاک بگذر، گرد گلها طوف کن تا چو زنبور عسل پر شهد سازی خانه را

1 یک نفس گر دور سازی از کنار آیینه را می کند بی تابی دل سنگسار آیینه را

2 تا خط سبز تو آمد در کنار آیینه را می رود آب خضر در جویبار آیینه را

3 بر شکستی تا ز روی ناز دامان نقاب آب شد دل از گداز انتظار آیینه را

4 تا به حسن هرزه گرد او شود جایی دچار نیست چون آب روان یک جا قرار آیینه را

1 یاد ایامی که با هم آشنا بودیم ما هم‌خیال و هم‌صفیر و هم‌نوا بودیم ما

2 معنی یک بیت بودیم از طریق اتحاد چون دو مصرع گر چه در ظاهر جدا بودیم ما

3 بود دایم چون زبان خامه حرف ما یکی گرچه پیش چشم صورت‌بین دو تا بودیم ما

4 چون دو برگ سبز کز یک دانه سر بیرون کند یک‌دل و یک‌روی در نشو و نما بودیم ما

1 تن به بیماری دهد چشمش پی تسخیر ما لنگ سازد خویش را آهوی آهوگیر ما

2 خانه ما در ره سیلاب اشک افتاده است حیف از اوقاتی که گردد صرف در تعمیر ما

3 راه زلف او به طی کردن نمی آید به سر ورنه کوتاهی ندارد طره شبگیر ما

4 آب می گردیم اگر بر روی ما آری گناه بگذر ای پیر مغان دانسته از تقصیر ما

1 چون حباب از یکدلان باده نابیم ما از هواداران پا بر جای این آبیم ما

2 بر دلی ننشیند از گفتار ما هرگز غبار ماهیان بی زبان عالم آبیم ما

3 می شود روشن ز خاموشی چراغ عاشقان در هلاک خویش چون پروانه بی تابیم ما

4 راحت دنیا حجاب دیده بیدار نیست بر بساط گل چو شبنم غنچه می خوابیم ما

آثار صائب تبریزی

707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی