نور معنی در جبین تاک می از صائب تبریزی غزل 286
1. نور معنی در جبین تاک می بینیم ما
در قدح افشرده ادراک می بینیم ما
1. نور معنی در جبین تاک می بینیم ما
در قدح افشرده ادراک می بینیم ما
1. زیر شمشیر حوادث پای بر جاییم ما
رو نمی تابیم از سیلاب، دریاییم ما
1. صبر و طاقت از دل بی تاب می جوییم ما
حیرت آیینه از سیماب می جوییم ما
1. تا شد از صدق طلب چون صبح، روشن جان ما
از تنور سرد، آید گرم بیرون نان ما
1. فارغ است از سیر گل مجنون سرگردان ما
نقش پای ناقه لیلی است گلریزان ما
1. سرخ رو می گردد از ریزش کف احسان ما
چون خزان در برگریزان است گلریزان ما
1. خنده ها بر شمع دارد دیده گریان ما
مو نمی گنجد میان گریه و مژگان ما
1. دلبر محجوب می خواهد دل پر خون ما
غنچه نشکفته باشد سبز ته گلگون ما
1. نیست بر سبزان گلشن، دیده پر خون ما
تیغ خونخوار تو باشد سبز ته گلگون ما
1. درنمی آید به چشم از لاغری مجنون ما
محمل لیلی بود سرگشته در هامون ما
1. راز دل را می توان دریافت از سیمای ما
نشأه می تابد چو رنگ از پرده مینای ما
1. می کشد هر لحظه بزم تازه ای بر روی ما
داغ دارد جام جم را کاسه زانوی ما