آثار صائب تبریزی

صفحه 25 از 707
707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 از ته دل نیست در میخانه استغفار ما خوابها در پرده دارد دیده بیدار ما

2 در حوادث طاقت ما را شکیب دیگرست می کند پهلو تهی سیلاب از دیوار ما

3 گریه مستانه زنگ کلفت از دل می برد آب گوهر می نشاند گرد در بازار ما

4 ای سلیمان اینقدر استادگی در کار نیست می گشاید ناخن موری گره از کار ما

1 دل شود شاد از شکست آرزو آزاده را این سبو از خود برآرد در شکستن باده را

2 روی شرم آلود گل را باغبان در کار نیست حاجب و دربان نمی باید در نگشاده را

3 کاروان شوق را درد طلب رهبر بس است راه پیمای جنون زنار داند جاده را

4 در دل روشن ندارد ره تمنای بهشت نقش یوسف می کند مغشوش لوح ساده را

1 تا خرام قامت او برد از سر هوش ما پشت بر دیوار چون محراب ماند آغوش ما

2 آمدی ای عشق و آتش در صلاح ما زدی خوب کردی، پینه ای بود این ردا بر دوش ما

3 جوهر ما را می لعلی نمایان می کند می شود از باده افزون آب و رنگ هوش ما

4 جام ما در پرده دارد نغمه های جانگداز دست خود کوتاه دارید از لب خاموش ما

1 گر به این دستور خیزد، شمع ماتم می کند دود تلخ خط چراغ دودمان حسن را

2 چون ورق برگشت، موری شیر را عاجز کند خط به مویی بست دست قهرمان حسن را

3 خواب ما را از طراوت گر چه سنگین کرد خط سیل بی زنهار شد خواب گران حسن را

4 می ربایندش هوسناکان ز دست یکدگر نرم کرد از بس که خط پشت کمان حسن را

1 کرد سودا آسمان سیر این دل دیوانه را سوختن شد باعث نشو و نما این دانه را

2 محو شد در حسن آن کان ملاحت، دیده ها از زمین شور، بیرون شد نباشد دانه را

3 عشق سازد حسن عالمسوز را در خون دلیر ذوالفقار شمع باشد بال و پر پروانه را

4 می شود در ساغر مخمور، می آب حیات عاشقان دانند قدر جلوه مستانه را

1 نه ز خامی نقش ها را خام می بندیم ما پرده بر چشم بد ایام می بندیم ما

2 دیده خونخوار ما را نیست سیری از شکار خاکساری را به خود چون دام می بندیم ما

3 فیض بالادست مینا را طلب در کار نیست چون لب ساغر، لب از ابرام می بندیم ما

4 می شود همچون فلاخن شهپر پرواز ما سنگ اگر بر جان بی آرام می بندیم ما

1 می کنم از سینه بیرون این دل افسرده را بشنوم تا چند بوی این چراغ مرده را؟

2 شب چو خون مرده و سنگ مزارش خواب توست زنده گردان از عبادت این زمین مرده را

3 ای گل بی درد، پر زر کن دهان بلبلان در گره چون غنچه خواهی بست چند این خرده را؟

4 زنگ هیهات است از پیکان زداید خون گرم باده چون آرد به حال خود دل افسرده را؟

1 خواب غفلت گر به این عنوان شود سنگین مرا بالش پر می شود سنگی که شد بالین مرا

2 آهم از دل تا به لب جولان کند در لاله زار در گلو از بس گره شد گریه خونین مرا

3 بس که ترسیده است از خواب پریشان چشم من می گزد چون مار و عقرب بستر و بالین مرا

4 از گرانی سنگلاخ آرد برون سیلاب را کی شود سنگ ملامت لنگر تمکین مرا؟

1 جلوه برقی است در میخانه هشیاری مرا از پی تغییر بالین است بیداری مرا

2 چون فلاخن کز وصال سنگ دست افشان شود می دهد رطل گران از غم سبکباری مرا

3 تا نیابم در سخن میدان، نمی آیم به حرف همچو طوطی لوح تعلیم است همواری مرا

4 نیست چون ریگ روانم در سفر واماندگی راحت منزل بود از نرم رفتاری مرا

1 چهره ات بال سمندر می کند آیینه را خنده ات دامان گوهر می کند آیینه را

2 این شکوه حسن با خورشید عالمتاب نیست شوکت حسنت سکندر می کند آیینه را

3 جلوه آن خط نوخیز و لب شکرفشان بال طوطی، تنگ شکر می کند آیینه را

4 آفتاب بی زوال حسن عالمسوز او گرم چون صحرای محشر می کند آیینه را

آثار صائب تبریزی

707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی