آثار صائب تبریزی

صفحه 24 از 707
707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 بال و پر شد شوق من سنگ نشان خفته را من به راه انداختم این کاروان خفته را

2 مرگ بر ارباب غفلت تلخ تر از زندگی است گرگ می آید به خواب اکثر شبان خفته را

3 نقد انفاس گرامی رفت از غفلت به باد راهزن از خویش باشد کاروان خفته را

4 مهر بر لب زن که می ریزد نمک در چشم خواب خنده بی شرمی گلها خزان خفته را

1 گر زند آتش به جان رویش چنین آیینه را زود خواهد کرد خاکسترنشین آیینه را

2 عکس خط و خال عنبربار آن مشکین غزال می کند پرنافه چون صحرای چین آیینه را

3 تا چه خواهد کرد یارب با دل مومین من ساخت مجمر آن عذار آتشین آیینه را

4 بر سر زانو به چندین عزتش جا می دهند تازه رخساران ز چشم پاک بین آیینه را

1 تر نسازد گریه های ابر نیسانی مرا جوهر دیگر بود در گوهرافشانی مرا

2 چون نباشم یک سر و گردن بلند از آفتاب؟ می کند زخم تو بر گردن گریبانی مرا

3 گر نمی شد دانه خال تو خضر راه کفر سبحه می انداخت در دام مسلمانی مرا

4 در قیامت هم نخواهم از عتابش شکوه کرد زین زبان بندی که کرد آن چین پیشانی مرا

1 از نظرها چون کند وحشت نهان دیوانه را سنگ طفلان می شود سنگ نشان دیوانه را

2 چون سیاوش سالم از دریای آتش بگذرد مرکب نی گر بود در زیر ران دیوانه را

3 آتش سوزنده را خاشاک بال و پر شود هیچ پروا نیست از زخم زبان دیوانه را

4 برگ عیش بیکسان در هر گذر آماده است سنگ، هم نقل است و هم رطل گران دیوانه را

1 جامه آزادگی چالاک باشد سرو را جیب و دامن فارغ از خاشاک باشد سرو را

2 رخت زنگاری بهار بی خزان دیگرست دل چو از زنگ کدورت پاک باشد سرو را

3 بی بری دارالامان مردم آزاده است کی دل از بی حاصلی غمناک باشد سرو را؟

4 می توان بر سرکشان غالب شد از آزادگی آب با آن منزلت در خاک باشد سرو را

1 سخت دشوارست پیچیدن عنان ناله را دل چو نی سوراخ گردد دیده بان ناله را

2 در خزان طی کرد بلبل داستان ناله را نیست چون افسردگی مهری دهان ناله را

3 گر چه در سیر مقامات است کاهل اسب چوب نی به منزل می رساند کاروان ناله را

4 نیست پیرآموز، درس ناله زود آشنا طفل مادرزاد می داند زبان ناله را

1 از سرشک تلخ خود باشد شراب ناب ما چون زمین شور از خود می تراود آب ما

2 آبروی گوهر از گرد یتیمی می شویم بحر را سازد غبارآلود اگر سیلاب ما

3 با کمال بی قراری دلنشین افتاده ایم در کف آیینه لنگر می کند سیماب ما

4 آه سرد ما جهانی را به شور آورده است می کند کار نمک در دیده ها مهتاب ما

1 صاف کن ای سنگدل با دردمندان سینه را می کند دربسته آهی خانه آیینه را

2 درد و داغ عشق را در دل نهفتن مشکل است این سپند شوخ، مجمر می کند گنجینه را

3 عمر باقی مانده را نتوان به غفلت صرف کرد ساقیا پیش آر آن ته شیشه دوشینه را

4 زنگ از آیینه تاریک صیقل می برد مگذران بی باده روشن شب آدینه را

1 کاسه زانوست جام جم دل آگاه را یوسف از روی زمین خوش تر شمارد چاه را

2 از غبار خط مشکین حسن می بالد به خود گرد لشکر توتیای چشم باشد شاه را

3 می نماید حسن در آغوش عاشق خویش را در کنار هاله باشد حسن دیگر ماه را

4 اهل غیرت نیست ممکن بازی دنیا خورد شیر چون گردن گذارد حیله روباه را؟

1 نیست پروای فنای خود دل وارسته را تیغ خضر راه باشد دست از جان شسته را

2 در دیار عشق کس را دل نمی سوزد به کس از تب گرم است اینجا شمع بالین خسته را

3 آه اوراق دلم را هر یکی جایی فکند رشته شد مقراض از ناسازی این گلدسته را

4 عیش دنیا بی طراوت می کند رخسار را پوست بر تن خشک شد از هرزه خندی پسته را

آثار صائب تبریزی

707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی