آثار صائب تبریزی

صفحه 22 از 707
707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 نیست یک جو غم ز بی برگی دل آزاده را تخم خال عیب باشد این زمین ساده را

2 عشرت روی زمین در خاکساری بسته است بیم افتادن نمی باشد ز پا افتاده را

3 بر سر گفتار، دل را خامشی می آورد جوش مستی در خم سربسته باشد باده را

4 هر که پامال حوادث شد به منزل می رسد از رسیدن پیچ و خم مانع نگردد جاده را

1 از خسیسان چاره نبود مردم بگزیده را می شود گاهی به برگ کاه حاجت، دیده را

2 نیک بیش از بد حجاب راه بینایان شود زحمت گل بیشتر از خار باشد دیده را

3 قدر صحرای عدم را رفتگان دانند چیست توتیای چشم باشد خاک، طوفان دیده را

4 نیست در طبع گرانجانان نصیحت را اثر شور محشر برنیانگیزد ره خوابیده را

1 هست یک نسبت به نیک و بد دل بی کینه را نیست صدر و آستانی خانه آیینه را

2 راز عشق از دل تراوش می کند بی اختیار آب این گوهر به طوفان می دهد گنجینه را

3 نسبت یکرنگی طوطی است باغ دلگشا نیست از زنگار در خاطر غبار آیینه را

4 دامن پاک گهر از گرد تهمت فارغ است ابر اگر بر سینه دریا گذارد سینه را

1 از ملامتگر نیندیشد دل افگار ما شور محشر خنده کبکی است در کهسار ما

2 از نسیم نوبهاران مغزها آشفته شد گل نکرد آشفتگی از گوشه دستار ما

3 شیوه ما سخت جانان نیست اظهار ملال لاله ها بی داغ می رویند از کهسار ما

4 ما به خون خود دهان تیشه شیرین می کنیم تلخ ننشیند عبث معشوق شیرین کار ما

1 کرد بی تابی فزون زنگ دل غم دیده را پایکوبی آب شد این سبزه خوابیده را

2 می شود ظاهر عیار فقر بعد از سلطنت توتیای چشم باشد خاک، طوفان دیده را

3 تن به هر تشریف ناقص کی دهد نفس شریف؟ کعبه هیهات است پوشد جامه پوشیده را

4 همت عالی شود نازل ز پیوند خسیس برگ کاهی مانع از پرواز گردد دیده را

1 ناتوانی از اجابت نیست مانع آه را می رساند پیچ و خم آخر به منزل راه را

2 می شوند از خاکساری زیردستان سربلند جامه کوتاه، رعنا می کند کوتاه را

3 ترک غفلت کن که بیداری درین ظلمت سرا مد عمر جاودان سازد شب کوتاه را

4 از کدو بوی شراب آید به دشواری برون از سر بی مغز نتوان برد حب جاه را

1 بیش شد از چوب گل سودا من دیوانه را شعله ور سازد خس و خاشاک، آتشخانه را

2 می کند روشن نظر بستن دل فرزانه را چشم روزن می کند تاریک این غمخانه را

3 نیست پروای دل ویران من جانانه را گنج هیهات است آبادان کند ویرانه را

4 پنجه مشکل گشایان را نمی پیچد اجل خشکی دست از گشایش نیست مانع شانه را

1 شوق دیدار تو می بخشد نظر آیینه را می دهد در بیضه فولاد پر آیینه را

2 جوهر آسوده را شوق تماشای رخت خارخار عشق سازد در جگر آیینه را

3 پرتو خورشید را تسخیر کردن مشکل است شوخی حسن تو دارد دربدر آیینه را

4 کی به فکر دیده حیران من خواهد فتاد؟ حسن محجوبی که افکند از نظر آیینه را

1 کوکب سعدی بود از هر شرر پروانه را اختری پیوسته باشد در گذر پروانه را

2 ذوالفقار شمع باشد بال و پر پروانه را برنمی دارد ازان دست از کمر پروانه را

3 نیست ممکن سر برآرد از گریبان چراغ تا نمی سوزد حجاب بال و پر پروانه را

4 می کند قایم قیامت را ز آه آتشین گر نباشد شمع بر بالای سر پروانه را

1 دلفریبی چون به جولان آورد آن ماه را مرد می باید نگه دارد عنان آه را!

2 غافلان را گوش بر آواز طبل رحلت است هر تپیدن قاصدی باشد دل آگاه را

3 عشق مستغنی است از تدبیر عقل حیله گر شیر کی سازد عصای خود دم روباه را؟

4 چون شود هموار دشمن، احتیاط از کف مده مکرها در پرده باشد آب زیر کاه را

آثار صائب تبریزی

707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی