آثار صائب تبریزی

صفحه 23 از 707
707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی

1 نیست در طالع قدوم میهمان این خانه را سیل بردارد مگر از خاک، این ویرانه را

2 دست و پا گم کردم از نظاره آن چشم مست من که بر سر می کشیدم این نفس میخانه را

3 این که کردم خرده جان صرف این بی حاصلان می فشاندم در زمین شور کاش این دانه را

4 پنجه مشکل گشا هرگز نمی افتد ز کار هست در خشکی گشایش بیش، دست شانه را

1 خواب غفلت شد گران از بس ز خودبینی مرا سیل نتواند ز جا کندن ز سنگینی مرا

2 بود بی رنگی ز آفت جوشن داودیم تخته مشق شکستن کرد رنگینی مرا

3 تا درین گلشن پر و بالم چو طوطی سبز شد غوطه در زنگ قساوت داد خودبینی مرا

4 شد به من آب حیات از خاکساری خوشگوار کرد دلسرد این سفال از کاسه چینی مرا

1 شیشه ای، می بود اگر چون شمع بر بالین مرا از خمار می نمی شد دل سیه چندین مرا

2 داغ دارد شعله سرگرمیم خورشید را پخته گردد، خشت خامی گر شود بالین مرا

3 می کشد دست نوازش بر سر دریا ز موج آن که بر دل می نهد دست از پی تسکین مرا

4 جوش دریا بی نیاز از آتش همسایه است ساده لوح آن کس که بی تابی کند تلقین مرا

1 شد چو گل از روی خندان، خرده زر رزق ما چون صدف گشت از دهان پاک، گوهر رزق ما

2 باز کن چون پوست از سر خشک مغزی را که شد از زبان چرب، چون بادام، شکر رزق ما

3 خانه دربسته سنگ راه روزی خواره نیست می رسد چون لعل از خورشید انور رزق ما

4 بر چمن پیرا ز آزادی نمی گردیم بار از دل صد پاره باشد چون صنوبر رزق ما

1 برگ عیشی نیست چشم از نوبهار او مرا بس بود چون لاله داغی یادگار او مرا

2 یک دهن خمیازه ام چون زخم، بی شمشیر او عالم آب است تیغ آبدار او مرا

3 خط باطل می کشد بر صفحه آیینه ها گر دل روشن کند آیینه دار او مرا

4 می کند گرد یتیمی آب گوهر را زیاد نیست گردی بر دل از خط غبار او مرا

1 می کند عشق گران تمکین، سبک جانانه را شمع می گردد در اینجا گرد سر پروانه را

2 کعبه را ده روز در سالی بود هنگامه گرم موسم خاصی نباشد زایر بتخانه را

3 عشق عالمسوز دل را از زمین گیری رهاند سوختن شد باعث نشو و نما این دانه را

4 همچو مسجد چشم بر راه چراغ وقف نیست باده روشن چراغان می کند میخانه را

1 در نظرها گر چه بیکاریم در کاریم ما همچو مرکز پای برجاییم و سیاریم ما

2 آب و گل کی می شود صاحب بصیرت را حجاب؟ همچو چشم دام، زیر خاک بیداریم ما

3 طوطی از گفتار در زنگ قساوت غوطه زد از سیه کاری همان سرگرم گفتاریم ما

4 کام تلخی را ثمر هرگز ز ما شیرین نشد بر زمین چون سرو از بی حاصلی باریم ما

1 از غبار خط فزون شد روشنایی دیده را توتیای چشم باشد خاک، طوفان دیده را

2 دیده یعقوب می خواهد نسیم پیرهن نیست هر نادیده لایق جامه پوشیده را

3 گر چه باشد صیقل زنگ کدورت ماه عید ناخن الماس باشد، داغ ماتم دیده را

4 خود حساب از پرسش روز حساب آسوده است نیست پروایی ز میزان مردم سنجیده را

1 چشم مستش از نگاهی کرد سودایی مرا کشتی از یک قطره می، گردید دریایی مرا

2 چشم باز از پیش پا دیدن حجابم گشته است از نظر بستن یکی صد گشت بینایی مرا

3 نرمتر صد پیرهن از خواب مخمل گشته است خار صحرای ملامت از سبکپایی مرا

4 خانه داری داشت بر من دستگاه عیش تنگ مالک روی زمین گرداند بی جایی مرا

1 نان به خون دل شد از تیغ زبان رنگین مرا ترزبانی در گلو شد گریه خونین مرا

2 داغ دارد شعله سرگرمیم خورشید را می شود روشن چراغ کشته بر بالین مرا

3 شد دو بالا حرص دنیای من از قد دوتا در فلاخن گشت این خواب سبک، سنگین مرا

4 دشمن خونخوار از تیغ زبانم ایمن است چون گل بی خار، منتهاست بر گلچین مرا

آثار صائب تبریزی

707 اثر از غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار صائب تبریزی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی