ز خط رویش چراغ دیده شب از صائب تبریزی غزل 3079
1. ز خط رویش چراغ دیده شب زنده داران شد
غبار خط او خاک مراد خاکساران شد
1. ز خط رویش چراغ دیده شب زنده داران شد
غبار خط او خاک مراد خاکساران شد
1. دل تاریک من روشن زفیض صبحگاهی شد
چراغ من جهان افروز زین نور الهی شد
1. زدل طرفی نبستی در جهان گل چه خواهی شد؟
نگردیدی گهر در بحر، در ساحل چه خواهی شد؟
1. بهار نوجوانی رفت، کی دیوانه خواهی شد؟
چراغ زندگی گل کرد، کی پروانه خواهی شد؟
1. اگر از خال لب مهر دهان من نخواهی شد
حریف شکوه آتش زبان من نخواهی شد
1. گریبان چاکی عشاق از ذوق فنا باشد
الف در سینه گندم زشوق آسیا باشد
1. بهشت و دوزخ ما هجر و وصل آن پسر باشد
صراط مردم باریک بین موی کمر باشد
1. غرور نوخطان افزون زخوبان دگر باشد
رم آهوی مشکین از غزالان بیشتر باشد
1. به مقدار تمنا داغ در دل جلوه گر باشد
به قدر خار و خس در آتش سوزان شرر باشد
1. دل آزاد طبعان فارغ از قید هوس باشد
قبای بی گریبان را چه پروای عسس باشد؟
1. لب نو خط جانان دور باش بوالهوس باشد
که شکر در دل شب ایمن از جوش مگس باشد
1. مرا پیغام لطفی از زبان خامه بس باشد
شب امیدواری از سواد نامه بس باشد