به قامت سرو را از قد کشیدن از صائب تبریزی غزل 2948
1. به قامت سرو را از قد کشیدن باز می دارد
به عارض رنگ گل را از پریدن باز می دارد
1. به قامت سرو را از قد کشیدن باز می دارد
به عارض رنگ گل را از پریدن باز می دارد
1. کجا از تیغ سرگرم محبت باک می دارد؟
سرعاشق کمند وحدت از فتراک می دارد
1. خیال تیغ سیرابش مرا جان تازه می دارد
زمین تشنه را امید باران تازه می دارد
1. دل بی غم نصیب از نقطه سودا نمی دارد
که هرگز آب شیرین عنبر سارا نمی دارد
1. هنرور را هنر گرد غم از دل برنمی دارد
که پروای لب خشک صدف گوهر نمی دارد
1. ز آه عاشقان اندیشهای اختر نمیدارد
ز دود تلخ پروا دیده مجمر نمیدارد
1. تمنای فروغ آن ماه سیما برنمی دارد
کرم بی خواست چون افتد تقاضا بر نمی دارد
1. دل بیمار من ناز مداوا برنمی دارد
گرانی از دم جان بخش عیسی بر نمی دارد
1. عرق رخسار آن خورشید طلعت برنمیدارد
که چشم از پشت پا نرگس ز خجلت برنمیدارد
1. نظر عاشق به خط زان روی انور برنمی دارد
به دود تلخ از آتش دل سمندر برنمی دارد
1. شکوه عشق را گردون گردان برنمیدارد
که هر موری ز جا تخت سلیمان برنمیدارد
1. دو روزی بیش جان سنگینی تن بر نمی دارد
گرانی از گرانجانان فلاخن برنمی دارد