می پرستان در بهشت نقد از صائب تبریزی غزل 2509
1. می پرستان در بهشت نقد ساغر می کشند
دور گردان انتظار آب کوثر می کشند
1. می پرستان در بهشت نقد ساغر می کشند
دور گردان انتظار آب کوثر می کشند
1. پرده پوشی عشق عالمسوز را پیدا کند
پرده تبخال تب را بیشتر رسوا کند
1. عشق شورانگیز اگر جا در دل خارا کند
کعبه را چون محمل لیلی جهان پیما کند
1. هر که بال و پر چو سرو از همت والا کند
سیر با استادگی در عالم بالا کند
1. می به جرأت در قدح در پای خم مینا کند
دخل دریا ابر را در خرج بی پروا کند
1. پیش ابر نوبهاران چون صدف لب وا کند
شور غیرت زندگی را تلخ بر دریا کند
1. آه ازان روزی که عاشق شکوه را سروا کند
مهر بردارد زلب دیوان محشر وا کند
1. هر که چین منع از ابروی دربان وا کند
از دم عقرب گره را هم به دندان وا کند
1. زلف مشکینت دهان شانه پر عنبر کند
سرمه خاموش را چشمت زبان آور کند
1. عشق خوش سودا کف بی مغز را عنبر کند
آه را ریحان، سرشک تلخ را گوهر کند
1. رخنه سیل اشک من در سد اسکندر کند
خون گرمم ریشه در فولاد چون جوهر کند
1. چون به یاد آشیان مرغم صفیری سر کند
دانه را سازد سپند و دام را مجمر کند