گل اگر پرده نشین است چه از صائب تبریزی غزل 1557
1. گل اگر پرده نشین است چه جای گله است؟
خار این بادیه در پرده صد آبله است
1. گل اگر پرده نشین است چه جای گله است؟
خار این بادیه در پرده صد آبله است
1. دوزخ اهل نظر، پاس نگه داشتن است
چه بهشتی است که معشوقه ما بازاری است!
1. دیدن تازه خطان شاهد بالغ نظری است
واله آیه رحمت نشدن بی بصری است
1. نفس باد بهاران چمن آرای خوشی است
سایه ابر عجب دام تماشای خوشی است
1. هر طرف می نگری آینه سیمای خوشی است
سربرآور ز گریبان که تماشای خوشی است
1. عالم امنی اگر هست همین بیهوشی است
هست اگر جنت در بسته همین خاموشی است
1. ترجمان دل صاحب نظران خاموشی است
حجت ناطق کامل هنران خاموشی است
1. مایه پرورش عالم اسباب یکی است
باغ هر چند به صد رنگ بود آب یکی است
1. شهد در خانه پر روزن زنبور یکی است
شمع هر چند که بسیار بود، نور یکی است
1. نغمه ها گر چه مخالف بود، آواز یکی است
پرده هر چند که بسیار شود، ساز یکی است
1. لطف و قهر تو به چشم من غمناک یکی است
نظر مرحمت و حلقه فتراک یکی است
1. در غم و شادی ایام مرا حال یکی است
فصل هر چند کند جامه بدل سال یکی است