شور شیرین سخنان در به از صائب تبریزی غزل 1498
1. شور شیرین سخنان در به هم آمیختن است
سرمه ناله زنجیر ز هم ریختن است
1. شور شیرین سخنان در به هم آمیختن است
سرمه ناله زنجیر ز هم ریختن است
1. گریه ابر بهار از دل پر درد من است
چهره زرد خزان از نفس سرد من است
1. این چه لطف است که با یار وفادار من است
که به من همسفر و خانه نگهدار من است
1. عشق سرمایه تسکین دل زار من است
خانه پرداز جهان خانه نگهدار من است
1. سیل درمانده کوتاهی دیوار من است
بی سرانجامی من خانه نگهدار من است
1. مانع مستی غفلت دل هشیار من است
پادشاه شب من دیده بیدار من است
1. موج سنبل ز پریشانی پرواز من است
گل برافروخته شعله آواز من است
1. شور دریای سخن از دل پر جوش من است
قفل گنجینه معنی لب خاموش من است
1. نفس سوخته شمع سر بالین من است
مهر خاموشی من جام جهان بین من است
1. دخل و تحسین بجا باعث احیای من است
هر که را درد سخن هست مسیحای من است
1. تا جنون انجمن افروز دل خونین است
دیده شیر مرا شمع سر بالین است
1. عقل نخلی است خزان دیده که ماتم با اوست
عشق سروی است که سرسبزی عالم با اوست