ترک عادت همه گر زهر بود از صائب تبریزی غزل 1450
1. ترک عادت همه گر زهر بود دشوارست
روز آزادی طفلان به معلم بارست
1. ترک عادت همه گر زهر بود دشوارست
روز آزادی طفلان به معلم بارست
1. دوری راه طلب بر دل کاهل بارست
بر دل گرمروان، دیدن منزل بارست
1. نغمه را در دل عشاق اثر بسیارست
یک جهان سوخته را نیم شرر بسیارست
1. نیست آرام در آن دل که هوس بسیارست
شررآمیز بود شعله چو خس بسیارست
1. از شکر چاشنی ناله نی بیشترست
اینقدر حسن گلوسوز کجا با شکرست؟
1. خط شبرنگ کز او حسن بتان را خطرست
چشم عیار ترا پرده گلیم دگرست
1. در ره عشق که در هر قدمش صد خطرست
دیده آبله را هر مژه از نیشترست
1. لاله رویی که ازو خار مرا در جگرست
برگریزان دل و باغ و بهار نظرست
1. سنگ در دیده ارباب بصیرت گهرست
خاک در پله میزان قناعت شکرست
1. راز من نقل مجالس ز صفای گهرست
همچو آیینه مرا هر چه بود در نظرست
1. در ره عشق، قضا کور و قدر بیخبرست
می دهد هر که ازین راه خبر، بیخبرست
1. هر که مست است درین میکده هشیارترست
هر که از بیخبران است خبردارترست