-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برادرم
2 چرا نمیشناسیم ؟
3 در حیرتم
4 می دانم فرزند مادرمی
5 برادر برادرم
6 و خواهر خواهرم
7 اما
8 نمی شناسم و نمی
9 شناسمت
10 و در حیرتم
11 جانوری گرفتار دور از مامن
12 در قفسی بسیار بزرگ به گذرگاهی
13 میان صداها و چشم های بی عاطفه
14 میان هوس های خام
15 و کودکانی معصوم و ترسان
16 که درس فردای خود را می آموزند
17 رنجاندن و به بند کشاندن را
18 یکی نانی می دهد یکی آتش سیگاری
19 یکی
20 استخوانی و دیگیر لقمه ی زهرآگینی
21 و شلاق
22 که بیرق در اهتزاز این جشن بی امان است
23 تا بیاموزم خویگری را
24 و رقصی را
25 که طبیعتم نیاموخته بود این گونه
26 چه می کنم این جا در این گذرگاه دیوانه
27 کنار برادران دیروزم
28 هم زنجیران امروز
29 و شلاق زنان همیشه ام ؟
30 و این کودکان معصومی
31 که بکارت خود را
32 در لقمه ی هیجانی خام
33 به من و صاحبان تازیانه به دستم می بازند
34 تا نمره های خوب بگیرند
35 خواهرکم ! بمان این بار
36 می شناسمت با من بمان و بیاموز این را
37 تمامی کوششم این است
38 که نطفه ی مقدس وحش را
39 در خویش پنهان دارم
40 و آن قدر اهلی نشوم که فردا
41 خرگوش ها و بلدرچین ها هم
42 نشناسندم
43 ناگهان درختان پارکهای وطن
44 تکاوران سبزپوش دشمن شدند
45 و ما
46 محصور میان برگها و ساقه ها
47 که نیزه و زوبین ها
48 مثل نهال های توفان
49 زده
50 پا در گریز و پا در بند ماندیم
51 چه گذشت ؟ افسوس
52 افسوس سایه ی خنگی و جرعه ی آبی سرد
53 و گذاری فارغ از کوچه باغ ها
54 اما
55 اکنون که تمام درختان وطن دمشنند چه بایدمان کرد ؟
56 آهای ! حاشیه نشینان کتاب ها و اجاق ها
57 ما
58 برای جنگیدن تفنگ نداریم
59 نه
60 برای گفتن دهانی
61 نه برای زیستن سایه ای
62 نه برای مردن گودالی
63 آی ! یای
64 حلاج
65 انگور بود
66 پس از درخت دارش چیدند
67 تا وعدهاش شراب فراهم شود
68 تاریخ عشق و شورش اندیشه را
69 در عصر جهل هار…
70 عینالقضات
71 سیب سرخ جوانی بود
72 پس از درخت دارش چیدند
73 تا قصۀ گناه
74 – آمیزش تلخی و شیرینی –
75 در چرخههای شعر بگردد… تا ما…
76 امروز نیز
77 با هر فشار ماشه
78 حلاج و عین القضاتها
79 مانند برگ پاییزی
80 از شاخسار مصرعها
81 میافتند
82 تا…
83 آه ای درخت خسته
84 همسایۀ قدیم سبز
85 تو باز میوه میدهی؟