با آن که سیاه می پوشی از سپانلو اشعار پراکنده 9

با آن که سیاه می پوشی

1 با آن که سیاه می پوشی

2 چیزی از جنس گل زنبق در طبیعت توست

3 پرورده ی کوهستانی ، از تیره ی کولی ها

4 آن خانم طناز که از بولوارها می گذرد

5 اهل

6 کجاست ؟

7 این کوزه ی آب را چه دستی بر دوش تو گذاشت ؟

8 این نقش کف پای برهنه

9 پیش آبشخور آهو

10 با پاشنه بلند صورتی

11 همرنگ گل دامنه ها

12 چه نسبتی دارد ؟

13 این عینک سیاهت را بردار دلبرم

14 این جا کسی تو را نمی شناسد

15 هر شب شب تولد توست

16 و چشم روشنی هیجان است

17 در چشم های ما

18 از ژرفنای آینه ی

19 روبه رو

20 خورشید کوچکی را انتخاب کن

21 و حلقه کن به انگشتت

22 یا نیمتاج روی موی سیاهت

23 فرقی نمی کند ، در هر حال

24 این جا تو را با نام مستعار شناسایی کردند

25 نامی شبیه معشوق

26 لطفا

27 آهوی خسته را که به این کافه سرکشید

28 و پوزه روی ساق تو می ساید

29 با

30 پنجه ی لطیف نوازش کن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر