آن قدر به این سو نیامدی از سپانلو اشعار پراکنده 29

آن قدر به این سو نیامدی

1 آن قدر به این سو نیامدی

2 تا از سیلاب بهاره ی عمر تو

3 رودخانه عریض تر شد

4 بعد از ماه گرفتگی ، حتی

5 از روشنی شب های شعر

6 ازوعده ی

7 دیدار هم گریختی

8 من مانده ام و تنگ غروب و چهره های بیگانه

9 عشاق که درسایه ی افراها یکدیگر را می بوسند

10 در آن طرف رود تو کم رنگ شدی

11 همراه گوزن ها ، مارال ها . سبز قباها

12 و سنت کوچ

13 در جان تو اوج می گیرد

14 ای کولی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر