گر تو کلاه کج نهی، از امیرخسرو دهلوی غزل 1084
1. گر تو کلاه کج نهی، هوش ز ما شود مگر
ور شکنی به بر قبا، کر ته قبا شود مگر
1. گر تو کلاه کج نهی، هوش ز ما شود مگر
ور شکنی به بر قبا، کر ته قبا شود مگر
1. ای ز چون تو بت شده، صد پارسا زنار دار
آفتابی، روی ما در قبله دیدار دار
1. ای چراغ جانم از شمع جمالت نور دار
بارک الله، چشم بد زان روی زیبادور دار
1. یا رب، این ماییم از آن جان و جهان افتاده دور
سایه وار از آفتابی ناگهان افتاده دور
1. گر هنر داری مرنج، ار کم نشینی بر ستور
زیر عیسی خر نگر، زیر خزان یکران تور
1. یا رب، آن رویست یا گلبرگ خندان در نظر
یا رب، آن بالاست یا سرو خرامان در نظر
1. ای ترا در زیر هر لب شکرستانی دگر
جز لبت ما را نمک ندهد نمکدانی دگر
1. پرتو خورشید بین تابنده از روی قمر
شاد باش، ای روشنی روی نیکوی قمر
1. می نیاید چشم من بر آستان او گذر
دولت دستی که دارد در میان او گذر
1. خوش بود باده گلرنگ در ایام بهار
خاصه در سایه گلهای تر اندام بهار
1. یکی امروز سر زلف پریشان بگذار
شانه تا کی بود انگشت به دندان بگذار
1. زلفت از باد دگر باشد و از شانه دگر
هست یک فتنه لبت، نرگس مستانه دگر