زلفت، صنما، تافته از امیرخسرو دهلوی غزل 1013
1. زلفت، صنما، تافته چندین چه نشیند؟
وان چشم تو با ابروی پرچین چه نشیند؟
1. زلفت، صنما، تافته چندین چه نشیند؟
وان چشم تو با ابروی پرچین چه نشیند؟
1. اگر سرو من در چمن جا بگیرد
عجب باشد، ار سرو بالا بگیرد
1. به هر جنبش که در زلفت ز باد صبحگاه افتد
بسا دلهای مسکینان کزان زلف دو تاه افتد
1. بیا ساقی و می در ده که گل در بوستان آمد
زجام لاله بلبل مست گشت و در فغان آمد
1. هوایی خرم است و هر طرف باران همی بارد
نگویم قطره کز بالا گل و ریحان همی بارد
1. هوایی خرم است و ابر لولوبار می بارد
زلال زندگی بر شاخ خضر آثار می بارد
1. چو صبح از روی نورانی نقاب تار بگشاید
نسیم از هر طرف صد نافه تاتار بگشاید
1. سفیده دم چو در از ابر درفشان بچکد
به کام لاله و سون زلال جان بچکد
1. هوای بوستان خوش گشت و باده لطف جان دارد
کنون هر کس که جان دارد، هوای بوستان دارد
1. دل از رخ تو به گل های تازه رو نرود
که آرزوی عزیزان به رنگ و بو نرود
1. رسید موسم عید و صلای می درداد
پیاله بر کف خوبان ماه پیکر داد
1. آنی که از کرشمه و نازت سرشتهاند
نقشی چو تو ز کلک قضا کم نوشتهاند