ای رخ زیبای تو آینه سینه از امیرخسرو دهلوی غزل 36
1. ای رخ زیبای تو آینه سینه ها
روی ترا در خیال زین نمط آیینه ها
...
1. ای رخ زیبای تو آینه سینه ها
روی ترا در خیال زین نمط آیینه ها
...
1. آن شه به سوی میدان خوش می رود سوارا
یا رب، نگاه داری آن شهسوار ما را
...
1. نوشین لبی که لعلش نو کرد جام جم را
هست از پیش خرابی درویش و محتشم را
...
1. گفتی ز دل برون کن غمهای بیکران را
تو پیش چشم و آنگه جای گله زبان را
...
1. دیدم بسی زمانه مردآزمای را
سازنده نیست هیچ امیر و گدای را
...
1. جان بر لب است عاشق بخت آزمای را
دستورییی به خنده لب جانفزای را
...
1. هنگام آشتی ست بت خشمناک را
دل خوش کنیم لذت روحی فداک را
...
1. آنکو شناخت گردش خورشید و ماه را
جوید برای خفتن خود خوابگاه را
...
1. باز آرزوی آن بت چین میکند مرا
معلوم شد که فتنه کمین میکند مرا
...
1. ز دور نیست میسر نظر به روی تو ما را
چه دولتی ست تعالی الله از قد تو قبا را
...
1. زمانه حله نو بست روی صحرا را
کشید دل به چمن لعبتان رعنا را
...
1. زهی بریخته بر لاله مشک سارا را
شکسته رونق خورشید گوهر آرا را
...