فراهم کرد شکل کج کلاهی از امیرخسرو دهلوی غزل 1929
1. فراهم کرد شکل کج کلاهی
که در زیر کلاهش هست ماهی
...
1. فراهم کرد شکل کج کلاهی
که در زیر کلاهش هست ماهی
...
1. مرا دل با یکی مانده ست جایی
که ناید روزی از کویش صبایی
...
1. ای زلف تو هر گره گشادی
وی خط تو خطه و سوادی
...
1. ای فتنه ز چشم تو نشانی
بالای تو آفت جهانی
...
1. گر چشم من در روی آن خورشید رخسار آمدی
آخر شب امید را صبحی پدیدار آمدی
...
1. بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خمی
در پیچ پیچ زلف تو پوشیده شد چون عالمی
...
1. ای ننهاده هیچ گه تن به رضای چون منی
تافته چون ستمگران دست وفای چون منی
...
1. سرو سمنبرم کجا تا به برش درآرمی؟
دست مراد یکدمی در کمرش در آرمی؟
...
1. گر به کمند زلف تو من نه چنین اسیرمی
کی به کمند ابرویت خسته زخم تیرمی
...
1. پیش از این من با جوانان آشنایی کردمی
کاشکی زیشان هم از اول جدایی کردمی
...
1. پیش از این من کاشکی عشقت نمی ورزیدمی
تا به گوش خود جفا از دیگران نشنیدمی
...
1. همه شب فرو نیاید به دلم کرشمه سازی
ز شب است اینکه دارم غم و ناله درازی
...