ای باد باز بر سر کوی از امیرخسرو دهلوی غزل 1870
1. ای باد باز بر سر کوی که می روی؟
بوی که رهبرت شد و سوی که می روی؟
...
1. ای باد باز بر سر کوی که می روی؟
بوی که رهبرت شد و سوی که می روی؟
...
1. نامردم است، هر که درو نیست مردمی
عودی که بوش نیست، بسوزش به هیزمی
...
1. به بت نمای مرا ره، اگر به دین نتوانی
به مهرکش سگ خود را، اگر به کین نتوانی
...
1. هلال عید نمود، ای مه دو هفته، کجایی؟
که دوستان را روی چو عید خود بنمایی
...
1. سلام و خدمت ما، ای صبا، به یار بگوی
فغان و زاری بلبل به نوبهار بگوی
...
1. ای باد صبحگاه به من نام او بگوی
خوناب غیرتم به لب جام او بگوی
...
1. گاهم ز غمزهها هدف تیر میکنی
گاهم زبون چشم زبون گیر میکنی
...
1. ای یار پرنمک، جگرم ریش میکنی
قصد هلاک سوخته خویش میکنی
...
1. بت من، بت پرست را چه زنی؟
مستم از عشق، مست را چه زنی؟
...
1. هیچ شکر چو آن دهان دیدی؟
هیچ تنگ شکر چو آن دیدی؟
...
1. گر منت می کنم عنان گیری
تا کی از چون منت کران گیری؟
...
1. تا تو روی چو ماه بنمایی
نتوان دید روی بینایی
...