نبض دل شوریده رنجور از امیرخسرو دهلوی غزل 1263
1. نبض دل شوریده رنجور گرفتیم
و ایمن ز هوا و هوسش دور گرفتیم
1. نبض دل شوریده رنجور گرفتیم
و ایمن ز هوا و هوسش دور گرفتیم
1. ما ترک رضای دل خودکام گرفتیم
در زاویه نیستی آرام گرفتیم
1. آن نرگس پر ناز و جفا را ز که دانیم؟
وان غمزه بی مهر و وفا را ز که دانیم؟
1. ما از هوس روی بتان باز نیاییم
تیغ است حد ما به زبان باز نیاییم
1. جان زحمت خود برد و به جانان نرسیدیم
دل رخنه شد از درد و به درمان نرسیدیم
1. عمری شد و ما عاشق و دیوانه بماندیم
در دام چو مرغ از هوس دانه بماندیم
1. صافی مده، ای دوست که ما درد کشانیم
نی رند تمامیم کزین رند و شانیم
1. ای از نظرم رفته، نظر سوی که دارم؟
دل کز تو ستانم، به خم موی که دارم؟
1. عاشق شدم و محرم این کار ندارم
فریاد که غم دارم و غمخوار ندارم
1. گمراه شدم، ره سوی جانان ز که پرسم؟
وز هجر بمردم، خبر جان ز که پرسم؟
1. یارب، غم آن سرو خرامان به که گویم؟
دل نیست به دستم، سخن جان به که گویم؟
1. هر دم غم خود با دل افگار بگویم
چون زهره آن نیست که با یار بگویم