ازین از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 91
1. ازین پس سخن گویم از سام نیو
همان هم ز پیکار فرعین دیو
1. ازین پس سخن گویم از سام نیو
همان هم ز پیکار فرعین دیو
1. فرو ریختند آن زمان سر به سر
چو باران برو تیغ و تیز و تبر
1. ازین سو چو از کین بپرداخت سام
به شادی طلب کرد و نوشید جام
1. سر بادبان چون شد اندر هوا
روان گشت زورق به راه ختا
1. ز دل آنچنان آتشی برفروخت
که مر ماهیان را برو دل بسوخت
1. برآورد یک تیر گرشاسپی
نوشته بر آن نام شیداسپی
1. چو سام نریمان چنان حال دید
برآورد سر بر سما بنگرید
1. یکی نعره زد سام اندر یلی
که لرزید آن آب از پر دلی
1. درآمد یکی دیو نر زشت نام
در آن روی دریا به ضرب تمام
1. یکی نعره زد سام گرد آن زمان
که ای نامداران زابلستان
1. بگفت و همان دم به جا برنشست
که در آب او را کند زود پست
1. بگفتش که این زخمها مردنی
نباشد بگفتا شنو ای دنی