به از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 1
1. به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
خرد از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 2
1. خرد برتر از هر چه ایزدت داد
ستایش خرد را به از روی داد
چه از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 3
1. چه گفت آن خداوند تنزیل وحی
خداوند امر و خداوند نهی
پژوهنده از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 4
1. پژوهنده نامه باستان
که از مرزبانان زند داستان
بپوشید از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 5
1. بپوشید تن را به چرم پلنگ
که جوشن نبد آنگه آمین جنگ
جهان از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 6
1. جهان سر به سر خون فشان است و بس
نماند بد و نیک بر هیچ‌کس
بگشت از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 7
1. بگشت از برش چرخ سالی چهل
پر از هوش مغز و پر از داد دل
زمانه از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 8
1. زمانه ندادش زمانی درنگ
شد آن روز هوشنگ و آن فرهنگ
کمربسته از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 9
1. کمربسته با فر شاهنشهی
جهان سر به سر گشته او را رهی
یکی از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 10
1. یکی مرد بود اندر آن روزگار
ز دشت سواران نیزه گذار
چه از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 11
1. چه باید پدر را پسر چون تو بود
یکی پندت از من بباید شنود
چو از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 12
1. چو ضحاک برتخت شد شهریار
برو سالیان انجمن شد هزار