در از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 13
1. در ایوان شاهی شب تیره باز
به خواب اندرون بود با ارنواز
1. در ایوان شاهی شب تیره باز
به خواب اندرون بود با ارنواز
1. ببالید برسان سرو سهی
همی تافت زو فر شاهنشهی
1. کنم ابتدا از خداوند یاد
که هر مشکلی را بود او گشاد
1. به باغی یکی روز در پای سرو
شنیدم چنین داستان از تذرو
1. چو سام از فراز سمند سیاه
چو بر تیرهگون شب فروزنده ماه
1. چنان تا به گاه سپیده براند
که مه در رکابش پیاده بماند
1. روان گشته با آن پریچهره ماه
تماشاکنان اندر آن بارگاه
1. به گوشش فرو گفت فرخ سروش
که از دست دادی دل و عقل و هوش
1. به ناکام بر پشت جرمه نشست
به خون جگر شست از خویش دست
1. چو خورشید سر بر زد از کوهسار
پدید آمد از دور جمعی سوار
1. زبان برگشودند کای نامدار
عنان دل خویش را گوش دار