همان از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 35
1. همان لحظه چون سام مشکین نقاب
فرو رفته یک لحظه چشمش به خواب
1. همان لحظه چون سام مشکین نقاب
فرو رفته یک لحظه چشمش به خواب
1. وز آن جا به گنجینه دژ کرد روی
بر آهنگ جادو شده جنگجوی
1. سراینده دهقان مُوبد نژاد
ز سام نریمان چنین کرد یاد
1. بشد کشته آنجا مکوکال دیو
که بد چین و ماچین از آن پرغریو
1. تذروی برون جسته از چنگ زاغ
به پرواز شد باز بر طرف باغ
1. خورش کمترین گوهری بر کمر
مهش کمترین کوکبی بر سپر
1. به آئین و رسم فریدون و جم
به ایوان فغفور برزد علم
1. زناگه پدید آمد از پیش طاق
بتی چون مه از لاجوردی رواق
1. برفتند باری چو کبک از دره
زدند از حرم خیمه بر پنجره
1. نهاده یکی شمع سوزنده پیش
سرافکنده چون شمع در پای خویش
1. روان سام برخاست گفتش رواست
که فرمان فغفور ما را هواست