ازو از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 58
1. ازو سام نیرم بمانده شگفت
پس آنگه چو زلفش برآشفت و گفت
1. ازو سام نیرم بمانده شگفت
پس آنگه چو زلفش برآشفت و گفت
1. سمن برگ روی همایون جمال
پریدخت نام همایون به فال
1. بدو سام گفت ای بت خرگهی
شکسته قدت پشت سرو سهی
1. مه قندهار آفتاب طراز
بت قندلب دلبر دلنواز
1. عنان برزده سر به صحرا نهاد
سرشکش روان رو به دریا نهاد
1. سخن گوی دهقان فرخنژاد
چنین از پریدخت مه کرد یاد
1. بگفت این و بر کرد از جا سمند
به بازو در آورد پیچان کمند
1. چو در سخن مرد فرزانه سفت
مر این داستان را چنین باز گفت
1. شنیدم نواساز بستان راز
ز فغفور چین شد چنین نغمهساز
1. روانش به پیکار کین رام شد
کمندش به یال یلان دام شد
1. سپاهش به یک ره کشیدند تیغ
خروشنده گشتند یکسر چو میغ