23 اثر از سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو خواجوی کرمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو خواجوی کرمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار خواجوی کرمانی / سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو خواجوی کرمانی

سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو خواجوی کرمانی

1 ز دل آنچنان آتشی برفروخت که مر ماهیان را برو دل بسوخت

2 بگفتا که یک سال باشد که من ز ایران جدا گشتم و انجمن

3 جدا از منوچهر شاه جهان در اینجا گرفتار درد و غمان

4 ندانم شب و روز سامان خویش دوای دل ریش بریان خویش

1 برآورد یک تیر گرشاسپی نوشته بر آن نام شیداسپی

2 به چاچی کمان راند اندر زمان بزد بر بر دیو تیره روان

3 نشد کارگر تیر قلواد گرد درآمد نهنکال با دستبرد

4 کجا اندر آن کشتی نامدار که قلواد بود اندر آن کامکار

1 چو سام نریمان چنان حال دید برآورد سر بر سما بنگرید

2 که ای پاک دادار پروردگار توئی آفریننده مور و مار

3 جهان‌بخش و نیرودهنده توئی بسی عادیان را فکنده توئی

4 مکن شرمسارم به ایران زمین به پیش منوچهر شاه گزین

1 یکی نعره زد سام اندر یلی که لرزید آن آب از پر دلی

2 نهنکال را گفت کای نره دیو برآرم ز جانت همین دم غریو

3 به قلوش چنین گفت سام گزین که امروز چنگال شیران ببین

4 سپه را شتابان درآور به جنگ به گرز گران سنگ بگشای چنگ

1 درآمد یکی دیو نر زشت نام در آن روی دریا به ضرب تمام

2 همان دم کمرگاه قلوش گرفت برآورد بر دست دیو از شگفت

3 چو تندر خروشید بر دیوها که از من ستانید این پرجفا

4 ببستند دست گو زابلی به دژخیم دادندش از پردلی

1 یکی نعره زد سام گرد آن زمان که ای نامداران زابل‌ستان

2 بگیرید از این دیوزادان شوم که جائی ندارند در مرز و بوم

3 رسیدند آن لشکری پیش سام فرحناک و خندان و دل شادکام

4 بگفتند دیوان هزیمت شدند درین جنگ بی قدر و قیمت شدند

1 بگفت و همان دم به جا برنشست که در آب او را کند زود پست

2 به گردن زدش سام یل خنجری که آزاد برجست در داوری

3 بگفتا برون رفت باید همی و یا غرق خون رفت باید همی

4 بگفت ار کنی پاره پاره مرا نجنبم از این آب ای سرورا

1 بگفتش که این زخم‌ها مردنی نباشد بگفتا شنو ای دنی

2 زنم بر تهیگاهت این بار تیغ بدرم جگرگاه تو بی‌دریغ

3 همه رودهایت بریزم در آب کشم این زمانت به درد و عذاب

4 مگر بشنوی پندهایم روان ازین بحر بیرون روی در زمان

1 فرستاد یک گرد اندر زمان به نزدیک فغفور روشن‌روان

2 اکه اینک رسیدم به درگاه شاه به بند اندرون جمله بدخواه شاه

3 فرستاده شد در زمان همچو باد به درگاه فغفور فرخ‌نژاد

4 بگفتا که از پیش سام دلیر رسیدم همین دم به مانند شیر

1 سراینده نامه دلگشای چنین گفت از آن گرد رزم‌آزمای

2 که چون از بر نامور پهلوان شبی تیره سوی ختا شد روان

3 یکی هفته می‌رفت زورق در آب به هشتم چو بنمود رخ آفتاب

4 بدو رهنمون گفت کای نامدار رسیدی به نزدیک دریاکنار

آثار خواجوی کرمانی

23 اثر از سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو خواجوی کرمانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو خواجوی کرمانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی