از از خواجوی کرمانی سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو 125
1. از آن سو پریدخت سیمین عذار
گرفتار هجران در آن چاهسار
1. از آن سو پریدخت سیمین عذار
گرفتار هجران در آن چاهسار
1. به صورت چو آدم به تن نره دیو
که از بیم او دیو بد در غریو
1. دم شیر جاروب راهش شده
ستون فلک تیر آهش شده
1. بتندید آن دیو تیره روان
ازو قلوش گرد شد ناتوان
1. دگر ره قمرتاش و قلواد شیر
براندند اسب آن دو مرد دلیر
1. بدو گفت کای مرد صحرانشین
دلیر و خردمند این سرزمین
1. به یاد پریدخت فرخنده سام
زمانی بخوابید بیدار سام
1. به شاپور گفت آن زمان پهلوان
که ای مرد آشفته باتوان
1. به پیش منوچهر بندی کمر
ببیند به من اینچنین زور و فر
1. به یک دست کوه و به یک دست آب
همه جای نخجیر و بزم و شباب
1. ز دانش به جا نیست نه عقل و را
چو دیوانگان اندر آید ز جا
1. پس آنگه جهانپهلو کامکار
نشست از بر مسند زرنگار