آثار کلیم

صفحه 16 از 59
59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار کلیم / دیوان اشعار کلیم / غزلیات در دیوان اشعار

غزلیات در دیوان اشعار کلیم

1 پای بی کفش از سری کاید بسامان بهترست زخم مرهم گیر از چاک گریبان بهترست

2 از جهان بی بهره را نبود شمار عمر خضر روز کوتاه از برای روزه داران بهترست

3 آب با خود دارد این جاروب در راه وفا آستان دوست را رفتن بمژگان بهترست

4 دارم از خضر این وصیت را که در راه طلب جای مژگان دیده را خار مغیلان بهترست

1 براه عشق تو جز اشک و آه با من نیست از آن متاع چه بهتر که باب رهزن نیست

2 زبس گداختم از غم چنان سبک شده ام که خون ناحق من نیز بار گردن نیست

3 بغیر دیده و دل کز غمت فروغ برند دو خانه هرگز از یک چراغ روشن نیست

4 درین چمن دل ما همچو غنچه پیکان ز صد بهارش امید یکی شکفتن نیست

1 این سطرهای چین که ز پیری بروی ماست هر یک جدا جدا خط معزولی قواست

2 دل در جوانی از پی صد کام می دود پیری که هست موسم آرام کم بهاست

3 چشم دگر ز عینک گیرم بعاریت اکنون که وقت بستن دیده ز ماسواست

4 ضعفم بجا گذاشته از خرمن وجود کاهی که در برابر صد کوه غم بجاست

1 سیل در اقلیم ما پیرایه بند خانه است رخنه مانند قفس آرایش کاشانه است

2 کام دنیا را برای اهل دنیا واگذار جغد را ارزانی آن گنجی که در ویرانه است

3 بر در و بالم دلم غم بر سر هم ریخته است میهمان در خانه ام دایم زیاد از خانه است

4 قابل چندین شکایت نیست وضع روزگار آنچه دارد تلخ و شیرین جمله یک پیمانه است

1 چاره خاموشی بود هر جا سخن در شیر نیست تیر بر سنگ آزمودن جز زیان تیر نیست

2 گر بخلق الفت نمی گیرم گناه من بدان طینت ابنای دهر از خاک دامن گیر نیست

3 خواری و عزت درین محنت سرا یکسان بود آستان و مسندی در خانه زنجیر نیست

4 مادر گیتی که باشد نار پستان زین انار خون بود گر بهره ای طفلان شیر نیست

1 همیشه کارم در کار خیر تأخیرست که توبه مانده درست و بهار کشمیرست

2 درین چمن نرود عهد خوشدلی بشتاب ز موج سبزه بپای نشاط زنجیرست

3 نقیض گیری افلاک را چه می دانی علاج عقده دشوار ترک تدبیرست

4 بپوش جوهر خود را که از بلا برهی کزین گناه گرفتار بند شمشیرست

1 عاقل سپر زخم زبان گوش گران یافت گر عقل بود این سپر از پنبه توان یافت

2 شیطان چه تمتع برد از اهل تجرد رهزن چه درین بادیه از ریگ روان یافت

3 دنیاطلب، از موی میانان نشد آگاه بس دیده که او حسن کمر در همیان یافت

4 ما را هدف ناوک بیداد نوشتند آنروز که ابروی بتان شکل کمان یافت

1 آن صید پیشه فکر مدارا نکرده است گر سربریده رشته ز پا وانکرده است

2 امروز در بهشتی اگر بی تعلقی هرگز کریم وعده بفردا نکرده است

3 از روزگار خاک گل و آدمست و بس خاکی که عشق او به سر ما نکرده است

4 تا راه برده است خرابی بخانه ام یک سیل رو بجانب دریا نکرده است

1 دل بزیب و زینت دوران هنرپرور نبست غیر نقش بوریا بر خویشتن زیور نبست

2 تا دلم در کنج غم بر حال زار خود نسوخت همنشین بر زخم من مرهم زخاکستر نبست

3 کاروان ها بار عشرت بست بهر دیگران رنگ بر رویم سپهر از گردش ساغر نبست

4 از علاج چاکهای سینه دل برداشتم زانکه مرهم هیچکس بر روزن مجمر نبست

1 دل یوسف نژادان یوسف چاه زنخدانت گریبان چاک می روید گل از شوق گریبانت

2 سپاه غمزه ات را در هزیمت فتح می باشد شکست افتاد در دلها چو برگردید مژگانت

3 حریف دادخواهان نیستی بیداد کمتر کن چو گل بر میفروزی گر بگیرد خار دامانت

4 زچاک زخم صدجا می گشایم در بروی او زند گر بر دل حلقه زلف پریشانت

آثار کلیم

59 اثر از غزلیات در دیوان اشعار کلیم در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار کلیم شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی