کلیم

کلیم

کلیم
کلیم

دل که لبریز الم شد ز نوا می افتد از کلیم غزل 181

غزل 181 ام از 747 غزلیات

دل که لبریز الم شد ز نوا می افتد

1 دل که لبریز الم شد ز نوا می افتد جام هرچند که پر شد ز صدا می افتد

2 سوخت اسباب تعلق دل و آسوده نشست قدم برق بسر منزل ما می افتد

3 جامه در خون شهیدان کش و بخرام بناز بتو ای شاخ گل این رنگ قبا می افتد

4 دوستداری مرا دهر شگون نگرفته گر بمن سایه کند بال هما می افتد

5 زلف پرکار تو چون تن بشکستن ندهد هر که از روی تو برخاست بجا می افتد

6 نتوان ناصح عریانی ما را پوشید راز پنهان نشود چون بملا می افتد

7 نیست کس در ره افتادگی از ما در پیش هر که از پای فتد بر سر ما می افتد

8 چه بگویم که شبم بیتو چسان می گذرد صبحم از تیرگی شب ز صفا می افتد

9 شب آدینه بدریوزه میخانه روم زانکه از هفته همین شب بگدا می افتد

10 هر که عاجزتر ازو خواسته امداد کلیم دستگیرش بود آنکس که زپا می افتد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دل که لبریز الم شد ز نوا می افتد

شاعر شعر دل که لبریز الم شد ز نوا می افتد چه کسی است ؟

شاعر شعر دل که لبریز الم شد ز نوا می افتد کلیم می باشد.

شعر دل که لبریز الم شد ز نوا می افتد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر دل که لبریز الم شد ز نوا می افتد چیست ؟

قالب شعر دل که لبریز الم شد ز نوا می افتد غزل است

مضمون اصلی شعر دل که لبریز الم شد ز نوا می افتد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر