یک از جمالالدین عبدالرزاق اصفهانی مقطع 120
1. یک نصیحت بشنو از من کاندران نبود غرض
چون کنی رای مهمی تجربت از پیش کن
...
1. یک نصیحت بشنو از من کاندران نبود غرض
چون کنی رای مهمی تجربت از پیش کن
...
1. ای حسن بسته برقمرت رنگ ارغوان
وایزد نهاده برشکرت شکل ناردان
...
1. دوستی دی بر من آمده بود
دوستی بس ظریف و بس موزون
...
1. پوستینی بخواستیم از تو
تا زمستان بسر بریم در آن
...
1. چند گوئی که روز برنائی
دستی آخر بکام دل برزن
...
1. ای شده فر شکوه مسندت
هم جمال ملت و هم زین آن
...
1. کاشکی برخاستستی روز حشر
جمع گشتی باز این اجزای من
...
1. یک کارد بخواستم ز تو روزی
گفتی بدهم تو آن بمن وا کن
...
1. خاطری دارم چنان وقاد وتیز و تند رو
کز ضمیر غیب اگر خواهی ترا بدهد نشان
...
1. ای آنکه بنزد عقل فاضلتر
از آب حیات خاک پای تو
...
1. خواجه محترم ربیب الدین
بامن آن بر و آن لطایف کو
...
1. ای بر میان چرخ کمر از وفای تو
وی بر زبان خلق دعا و ثنای تو
...