15 اثر از قصاید در دیوان اشعار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

1 زمن بخواهد حاجی سلام پرسش خویش دعا و خدمت هریک همی کنم تکرار

2 توقعست مرا کز مجددات امور خبر دهند بهر وقت از مجار ومسار

3 وگرمهمی یا خئمتی است فرماید که تا بشکر و بمنت شوم پذیرفتار

4 درود ایزد بر مصطفی محمدباد براهل بیت وی و بر مهاجر و انصار

1 چه گوئی چیست آن شکل مدور که دارد خیمه با گردون برابر

2 چو ایوانی کشیده بر سر آب چو خرگاهی زده بر روی آذر

3 هوایش روشن و آبش موافق زمینش صافی و سقفش مصور

4 چوخلق عاقلان هم پاک و هم خوش چو طبع زندگی هم گرم وهم تر

1 ای بر سر آمده تو زابنای روزگار وی کرده روزگار بجاه تو افتخار

2 فرزانه میر عالم عادل شهاب دین دریای سیل قطره و ابر گهر نثار

3 دور سپهر چون تو نزاده بلند قدر چشم ستاره چو نتو ندیده بزرگوار

4 شیر فلک زصولت خشم تو زرد روی باد صبا ز نفخه لطف تو شرمسار

1 الرحیل ای خفتگان کاینک صدای نفخ صور رخت بر بندید ازین منزلگه دارالغرور

2 تا کی این از سر گرفتن سیر افلاک و نجوم چند از ین بز هم گرفتن دور ایام و شهور

3 هین که موقوف توأند ارواح جمع انبیا هین که محبوس توأند اشباح اصحاب قبور

4 هم ز طاعت بدرقه باید که هست اینره مخوف هم زتقوی تو شه باید کاین مسافت هست دور

1 ای ترا بخت ندیم آمده دولت دمساز وی ترا چرخ رفیق آمده انجم همراز

2 ای شده منجلی از دانش تو سینه عقل وی شده ممتلی از بخشش تو معده آز

3 خواجه شرق بهاء الدین مخدوم جهان که سوی درگه عالیت برد چرخ نماز

4 ای زانصاف تو گشته بره همخانه گرگ وی باقبال تو تیهو شده همخابه باز

1 ای خورده کوب سقفت ایوان چرخ اطلس خم گشته زیر طاقت نه طارم مقرنس

2 ای درجوار قدرت این چنبر مدور وی در حریم جاهت این عالم مسدس

3 حیرت زده زحسنت این قبه مزخرف عاجز شده زنقشت این گلشن مقرنس

4 از نقش دلگشایت گوی زمین منقش وزعکس شمسه هایت روی هوا مشمس

1 در آمد ازدرم آنشمع بررخان آتش مرا فتاد چو پروانه بر روان آتش

2 نشست پیشم سرمست و جام می بردست میی که شعله او زد بقیروان آتش

3 بدان صفت که بود دربلور لعل مذاب برآن نسق که بود آب را میان آتش

4 چو لعل دلبر نوشین چو عیش عاشق تلخ چو آب صافی و سرخیش همچنان آتش

1 خیز و بلبل بین و آن شادی بر گل کردنش خیز و گل بین وان تبسم پیش بلبل کردنش

2 گر غرض گل بود را گل اینک در برش پس ز بهر چیست این آشوب و غلغل کردنش

3 خاکرابین وان گرو بارنک سوسن بستنش بادرا بین وان مری بابوی سنبل کردنش

4 ابررا بنگر کزاب دیده زاید جویهاش وانگه از قوس قزح بالای آن پل کردنش

1 ای ترا گاه کرم با هر کسی صد اصطناع وی ترا وقت بیان در سخن در هر سخن صد اختراع

2 حجت قدر تو چون اعیان حسی بیخلاف منصب صدر تو چون برهان عقلی بی نزاع

3 خامه ات را هست از اوراق گردون ترجمان خاطرت را هست بر اسرار غیبی اطلاع

4 چون قضای آسمان حکم تو بر عالم روان چون اشارات قدر امر تو هر جائی مطاع

1 زهی حکم تو چون شمشیر قاطع زهی رای تو چون خورشید ساطع

2 امام شرق رکن الدین صاعد که هستی در فنون علم بارع

3 کمینه سایه تو چرخ ازرق فرو تر پایه تو چرخ سابع

4 عبارات ترا خورشید شارح اشارات ترا افلاک خاضع

آثار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

15 اثر از قصاید در دیوان اشعار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی