15 اثر از قصاید در دیوان اشعار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

1 زهی دهان تو میم و زلعل حلقه میم زهی دو زلف تو جیم و زمشک نقطه جیم

2 ز مهر میم تو وز جور جیم تو هستم فراخ حوصله چون جیم و تنگدل چون میم

3 چو جیم یکدله ام با تو پس چرا با من زمیم بسته دهانی همی کنی تعلیم

4 شدآتش رخ تو بر دو زلف تو بستان مگر که زلف و رخت آتشست و ابراهیم

1 زهی ز رای تو روشن جهان تیغ و قلم فلک بدست تو داده عنان تیغ و قلم

2 قوام دین سر احرار و اختیار ملوک که نیست جز تو کسی قهرمان تیغ و قلم

3 توئی که هستی از گوهر سخا و کرم توئی که هستی از خاندان تیغ و قلم

4 توئی که ترا گاه دانش و مردی بیان فضل و فصاحت بنان تیغ و قلم

1 ای طالع نگون ز تو تا کی قفا خورم وی چرخ واژگون ز تو تا کی جفا برم

2 روزی بخشم بشکنم این مهر مهر تو وین پرده کبود تو بر یکدگر درم

3 از دور تو چه باک که من قطب ثابتم وز نحس تو چه بیم که من سعد اکبرم

4 وجه کباب از جگرم کن که لاله ام وقت شراب خون دلم خور که ساغرم

1 ای یافته از قدر بر افلاک تقدم وی کرده گه حکم بر اجرام تحکم

2 مخدوم جهان صدر قوام الدین کاینچرخ گفته است که مأمور توأم فأمرو احکم

3 رای تو منزه بود از ننگ تردد جود تو مسلم بود از مطل و تلعثم

4 فخر آورد از روی شرف بر سر گردون خاکی که بر او مرکب خاص تو نهدسم

1 منم آنکس که سخن را شرفم منم آنکس که جهانرا لطفم

2 منم آنکس که زمن ناید بد نیک بشنو که نه مرد صلفم

3 هم بعیوق رسیده سخنم هم ز افلاک گذشته شرفم

4 تیر بر ماه نویسد نکتم عقل بردیده نگارد نسفم

1 منم که جز بمدیح تو هیچ دم نزنم بجز بقوت تو گوی مدح و دم نزنم

2 سرای ضرب سخن زان مسلمست مرا که جز بنام شهنشاه دین درم نزنم

3 مجاور فلک و بحرم اندرین حضرت سزاست خیمه اگر بر کنار یم نزنم؟

4 هر آن نفس که زنم جز بیاد دولت تو وبال باشد بر عمر لاجرم نزنم

1 اندیشه دل دراز می‌بینم بر دل در درد باز می‌بینم

2 بربود فلک امید من یک‌یک یارب که چه ترکتاز می‌بینم

3 بر من که برهنه‌تن‌تر از سیرم ده تو شده چون پیاز می‌بینم

4 هرجا که ستمگریست خونخواری بر دست شهی چو باز می‌بینم

1 ای طلعت میمون تو سر چشمه اجرام وی عهد همایون تو سر دفتر ایام

2 ای خاتم تو دایره نقطه عصمت وی مسند تو مردمک دیده اسلام

3 داغی شده برران فلک صاعد مسعود تاجی شده بر فرق ملک خواجه حکام

4 از کنه جلالت متحیر شده ادراک وز عز جناب تو شده منقطع اوهام

1 زهی تو حاکم عدل و جهان ترا محکوم زهی بحم تو گردن نهاده چرخ ظلوم

2 فکنده صیت تو در گوش روزگار طنین کشیده رای تو بر روی آفتاب رقوم

3 جبلت تو مزین بخصلت محمود طبیعت تو منزه ز سیرت مذموم

4 همی فروزد از تو چهار بالش شرع چو آفتاب ز شرق و چو آسمان ز نجوم

آثار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی

15 اثر از قصاید در دیوان اشعار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی