1 من ز جمع شاعران باری کیم من ز لاف دانش و دعوی کیم
2 من ز نثر پاک چون نثره چه ام من ز نظم شعر چون شعری کیم
3 هر زمان گویم که شعر من چنین من ازین دعوی بیمعنی کیم
4 گویم از من زنده شد شخص سخن من نه نفخ صور و نه عیسی کیم
1 منم آنکس که عقل را جانم منم آنکس که روح را مانم
2 دعوی فضل را چو معنایم معنی عقل را چو برهانم
3 گلشن روح را چو صد برگم باغ دل را هزار دستانم
4 نثر را نو شکفته بستانم نظم را دسته بسته ریحانم
1 ای دو یت و مسند تو دین و دولت را نظام وی بکلک و خاتم تو شرع و ملت را قوام
2 ای شده حکم تو مطلق درد ماء و در فروج وی شده امر تو نافذ در حلال و در حرام
3 جز بحکم تو نتابد شعله آیینه رنگ جز بامر تو نگردد گنبد فیروزه فام
4 صبح اگر خواهد که بی فرمان تو یکدم زند گو بزن بهرام چرخ از بهر آن دارد حسام
1 چه شد که عالم معنی خراب میبینم چه شد که ماه کرم در سحاب میبینم
2 چه شد که با همهکس اضطرار مییابم چه شد که در همهکس اضطراب میبینم
3 ز سوگ طوطی سرسبز شکرینالفاظ جهان سیاه چو پر غراب میبینم
4 دریغ حنجر مشکلگشای فضلنمای که فارغش ز سؤال و جواب میبینم
1 ای محرم خانه محرم وی محرم کعبه معظم
2 ای در همه چیزها موفق وی در همه کارها مقدم
3 ای نهضت عزم مردوارت از شایبه ریا مسلم
4 ای عزم تو در نفاذ و سرعت گشته دوم قضای مبرم
1 ای ز وجود تو کارها چو نگارم وی شده از جود تو چوزر همه کارم
2 جودت ز اندازه رفت با که بگویم نعمتت ا زحد گذشت با که شمارم
3 گر چه ز ابنای دهر هست شکایت هست ز تو شکر صد هزار هزارم
4 می نرسم در ثنا و شکر تو هرگز ور چه من اندر سخن عظیم سوارم
1 کی است نوبت احسان و روزگار کرم چه وقت میشکفد باز نو بهار کرم
2 که خون گرفت دل اشتیاق پیشه من در اشتیاق بزرگی و انتظار کرم
3 غبار بخل ز صحن زمین بچرخ رسید کجاست آخر یک ابر سیل بار کرم
4 نه مرغ همت کس را پری ز بال سخا نه شاخ دولت کس راست برگ و بار کرم
1 ای بحق پادشاه روی زمین وی بتو تازه گشته دولت و دین
2 ای ز آواز کوس نصرت تو مانده در گوش روزگار طنین
3 سکه از فر تست با رونق منبر از نام تست با تمکین
4 صد سپهری فراز پایه تخت صد جهانی میان خانه زین
1 بگشت گونه باغ از نهیب باد خزان بیر باد خزان برگ شاخ و رنگ رزان
2 نماند قوت آذر ز سطوت آذر برفت آب ریاحین ز صدمت آبان
3 بباغ تاسپه برد تاختن کردست شدند منهزم از باغ لشگرنیسان
4 مگر که باغ باقطاع زاغ کردستند ازانکه رخت بدر برد بلبل از بستان
1 زهی بنفحه عدل تو زنده جان جهان بدست حکم تو داده فلک عنان جهان
2 یگانه خسرو گیتی گشای نصرت دین ستوده پادشه شرق و پهلوان جهان
3 توئی سکندر ایام و شهریار زمین توئی سپه کش اسلام و مرزبان جهان
4 جهان نثار تو کرده ستارگان فلک فلک خطاب تو کرده خدایگان جهان