38 اثر از کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار ایرانشان ابن ابی الخیر / کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر

کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر

1 سرِ نامه از بنده ی شهریار جهان را چو خورشید، پروردگار

2 سپهر روان زیر فرمان او همه درد نیکو به درمان او

3 من آن دردمندم که گر شاه زوش ندارد به گفتار این بنده گوش

4 ز من بی زمانه برآید دمار گرفتار باشد بدین شهریار

1 به نوک چنین گفت فارک که من چرا رنجه دارم همی خویشتن

2 مرا پادشاهی نخواهد رسید ز دشمن چرا بیم باید کشید

3 چرا جایگاهی نباشم نهان نگیرم یکی گوشه ای از جهان؟

4 همه درد را مایه بیم است و بس بدان بیم بتّر ندیده ست کس

1 ز بس لابه کاو کرد، دادش بدوی زنش سوی پروردن آورد روی

2 گهی کوش و گه پیل دندانش خواند که هر دو همی جز به پیشش نماند

3 به فرهنگ دادش چو شد هفت سال برآورد کودک همه شاخ و یال

4 برآمد دو سال و نیاموخت هیچ همی کرد تیر و کمان را بسیچ

1 یکی روز ناگاه سالار چین یکی تاختن کرد بر آتبین

2 ز بیرون بیشه بدو باز خورد برآمد ز ناگه ده و دار و بَرد

3 فزون آمد از چینیان ده هزار ز ایرانیان بود سیصد سوار

4 یکی رزم ناگاه پیوسته شد تنی چند از ایران سپه خسته شد

1 مهانش شنید و سرافگند پیش از اندیشه ی او دلش گشت ریش

2 پس آن گاه سرکرد بر آسمان همی گفت کای کردگار جهان

3 نشاید همی گر نه زین سان کنی که گردنکشان را هراسان کنی

4 نباید تو ای شاه گیتی گشای که بندی دل اندر سپنجی سرای

1 ز ره چون یکی میل ببرید بیش سپاه پدرش اندر آمد به پیش

2 پیاده شدش پیش، به مرد زود مر او را فروان ستایش نمود

3 زمین را ببوسید پیشش سپاه همی کرد هرکس به رویش نگاه

4 به به مرد داد آن سرِ ارجمند بدان تا فرستد به شاه بلند

1 بدو گفت کای مایه ی سنگ و هوش تو هیچ آگهی داری از کار کوش؟

2 که من چون همی آمدم با سپاه به ره بر یکی سنگ دیدم سیاه

3 بر او پیکری زشت کرده بپای نبشته ست بر دست او رهنمای

4 که این پیکر کوش، شاه جهان بر او آشکارا شده هر نهان

1 یکی دانشی مرد، دستور شاه پدر گشته بر دست جم بر تباه

2 کجا نام دستور به مرد بود ز خون پدر در دلش درد بود

3 چنین گفت کای نامبردار شاه همی خویشتن کرد خواهی تباه

4 نشاید به تو دشمن آن کرد بیش کجا کرد خواهی تو شاها به خویش

1 وز آن روی چون لشکر آمد به چین دل شاه چین گشت از ایشان به کین

2 بدو کرد سالار لشکر گله که دشمن بچنگ آمد و شد یله

3 که سستی نمودند لشکر به رزم شب آمد، همه خواب جستند و بزم

4 چو دشمن در آن رزم سستی بدید شبانگاه بر ما شبیخون کشید

1 از آوردگه کوش چون گشت باز سوی آتبین رفت و بردش نماز

2 بدو آتبین زود بر پای خاست بر آورد و بنشاند بر دست راست

3 بدو گفت کامروز با چینیان چه کردی تو ای زنده پیل دمان

4 چنین پاسخ آورد کآن شیر مرد که با من برابر همی رزم کرد

آثار ایرانشان ابن ابی الخیر

38 اثر از کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی