38 اثر از کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار ایرانشان ابن ابی الخیر / کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر

کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر

1 سر سال دیگر خبر یافت شاه که کوش بداندیش در بزمگاه

2 قراطوس بیچاره را پاره کرد دل مردم از درد غمخواره کرد

3 دژم گشت و از غم نخندید و گفت که آن دیو را خاک بادا نهفت

4 که بس ریمن و تند و گردنکش است به خوی پلنگ و تف آتش است

1 چو نادیده جایی ز کشور نماند سپه را سوی کوه طارق بخواند

2 بدید آن همه کوهها را که چون که گفتی شده ست آسمان را ستون

3 ز دریا برافراخته هفت کوه که از دیدنش دیده گردد ستوه

4 پس آخر یکی راه دشوار تنگ نه آرام شیر و نه جای پلنگ

1 چو بگذشت از این گونه ده سال بیش دبیر شهنشاه پاکیزه کیش

2 پیاده یکی مرد را از نهان فرستاد نزدیک شاه جهان

3 که این بدگهر سر ز فرمان بتافت از آن پس که کام دل از تو بیافت

4 ز گنج و ز لشکر سرش گشت مست ز کوه کلنگان که دارد نشست

1 ز لشکر گزین کرد ششصد هزار دلیران جنگی و مردان کار

2 ببخشید یک ساله روزی ز گنج بر آن سرکشان و سواران رنج

3 سر سال لشکر چو گرد سیاه شتابان همی رفت تا پیش شاه

4 به دریا گذر کرد و بر خشک شد بهار آمد و خاک چون مشک شد

1 بفرمود تا گاه بانگ خروس زننده بزد نای رویین و کوس

2 جهان پُر شد از شور وز مشغله برآمد ز روی زمین زلزله

3 خروش ستوران و بانگ گوان درخشیدن تیغ و برگستوان

4 ز مریخ بستد دل ورای و هوش همان زنده را زهره آمد به جوش

1 وز آن جا سوی روم برگشت شاد به داد و دهش دست و دل برگشاد

2 برون کرد ازآن پس ز دست پدر همان آذرآبایگان سربسر

3 سوی سلم شد تور با آن سپاه خراسان همی بستد از دست شاه

4 گذر کرد کوش دلاور به آب همه مصر و شامات کرد آرباب

1 دل سلم از آن داستان شد دژم برون رفت رخسارگان پُر ز نم

2 ز لشکر یکایک سران را بخواند شنیده همه پیش ایشان براند

3 چنین گفت ازاین پس که فردا پگاه بسازید بر دشمنان بر سپاه

4 همه رزم سازید با دار و برد بدان تا بدانند مردان مرد

1 سراسیمه لشکر همی تاخت کوش ز زخم منوچهر بی فرّ و هوش

2 ز گرز گران استخوان کوفته دل و روزگارش بر آشوفته

3 دل اندیشه ناک از منوچهر شاه به درگاه خواند آن دلاور سپاه

4 سوی خاوران رفت و نیرنگ کرد زمانی مدارا، گهی جنگ کرد

1 چنین بود تا قارن تیزچنگ ز فیرش بپردخت و آمد به جنگ

2 که فیرش حصاری بدی آن زمان ز دریا برآورده سر تا آسمان

3 بشد چاره قارن چنان کرد پست که کرکس نیابد بر آن جا گذشت

4 به دیدار او شد منوچهر شاد همه داستانها بر او کرد یاد

1 چو روز مصاف آمد و گاه جنگ به او بازخورد آن دلاور نهنگ

2 بدانست کآن کوش گردنکش است که در حمله مانندهٔ آتش است

3 منوچهر را نیز بشناخت کوش که زرّینه بودش همه ساز و کوش

4 برآویختند آن دو جنگی بهم چو شیر ژیان و چو پیل دژم

آثار ایرانشان ابن ابی الخیر

38 اثر از کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی