38 اثر از کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
خانه / آثار ایرانشان ابن ابی الخیر / کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر

کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر

1 سرِ داد پیغمبر پاکدین اگر خواستی گنج روی زمین

2 بر او آشکارا شدی بی گمان بر او زر بباریدی از آسمان

3 کسی کاو نهاد از برِ عرش پای همان برتر از قاب قوسینش جای

4 عنان کش بود پیش او جبرئیل ببیند بهشت و می سلسبیل

1 در این داستان ژرف بنگر کنون چو برخواند از پیش تو رهنمون

2 ببین تا به گیتی چه کرده ست کوش سر مرزبانان فولادپوش

3 دو چشم آسمانگون و چهره چو خون به بالا و پیکر ز پیلی فزون

1 از او آگهی رفت نزدیک شاه فرستاد پیشش پذیره سپاه

2 ز زندان بفرمود تا چند تن بیاورد دژخیم با خویشتن

3 به درگاه پیش سیاهان فگند بدان تا بیابند از ایشان گزند

4 همی هر سیاهی یکی بردرید چو دستور روم آن چنان هول دید

1 چو همراه دانش نباشد خرد نه نیک آید از دانش تو نه بد

2 وز آن پس دلی شسته باید ز راز رسیده بدو راز یزدان فراز

3 هنر کرده در زیر او بیخ سخت زده شاخ چون نوبهاران درخت

4 خرد رهبر و هوش و آرام، یار رسیده بدو، نیک آموزگار

1 به مانوش پس نامه فرمود کی نبیسنده برداشت باریک نی

2 سرنامه از شاه گردان و کین سر تازیان شاه ایران زمین

3 نیا، خسرو گرد گیتی گشای نداردْش کوه گران پیش پای

4 به نزدیک مانوش سالار روم سر مرزبانان آن مرز و بوم

1 چو از دانشِ سرکش نیک پی یکایک شد آگاه فرخنده کی

2 خوش آمدش دیدار و کردار او شکیبا نبودی به دیدار او

3 جوانی خردمند خورشید فش به دیدار خوب و به گفتار خوش

4 نگه کرد تا شاه گیتی چه چیز به دل دوست دارد، به دیدار نیز

1 چنین تا به درگاه مانوش شد همه رنج راهش فراموش شد

2 چو مانوش برخواند گفتار شاه ز اندیشه شد رنگ رویش چو کاه

3 فرستاده را گفت کاین شاه نو اگرچه بزرگ است و جنگی و گو

4 شمردن نباید مرا ز آن شمار که کرده ست زنگی و تازی شکار

1 دگر داستان پلاطُس به روم که خون مسیح از بنه داشت شوم

2 ز کردار او بازگویم نشان یکی قیصری بود بر سرکشان

3 بدان گه که آشفته شد بر زمین گروه یهود از مسیح گزین

4 یکی ناسزا گفت از او هر کسی ز دیدار ایشان نهان شد بسی

1 سه ماهش زمان داد، دستور زود نوندی برافگند برسان دود

2 که شاه جهان گشت خشنو به باز تو از ساختن هرچه باید بساز

3 از آن پس که خواهش نمودم بسی بسی خواستم یاری از هر کسی

4 چو خواهی که دیدار شاه زمین ببینی بر آن پوست آهو ببین

1 همان داستانی دگر یار اوی ز کردار دقیانُس و کار اوی

2 وز آن هفت تن همنشست وندیم که بودند اصحاب کهف ورقیم

3 یکی کوه بینی رسیده به ابر همه جای شیر و پلنگان و ببر

4 به نزدیک طرطوس رُسته چنان چو دیوار پیوسته با آسمان

آثار ایرانشان ابن ابی الخیر

38 اثر از کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی