38 اثر از کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار ایرانشان ابن ابی الخیر / کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر

کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر

1 جهاندیده گوید که در مرز چین بود سیصد و شصت شهر گزین

2 همه شهرها یکسر آباد بود اگرچه ز چین رنج و بیداد بود

3 به هر شهر شاهی ز درگاه کوش نشسته به شادی و با نای و نوش

4 چو فرخار و چون تبّت و قندهار پر از خوبرویان چون نوبهار

1 وزآن پس یکی ترجمان را بخواند نهانی سخن چند با او براند

2 بدو گفت امشب تو با رود و می به نزد فرستاده رو تیز پی

3 ببین و سخن گوی با او بسی ز شاه و ز سالار، وز هرکسی

4 وزآن پس بپرسش که چون است این که جوید همی آشتی شاه چین؟

1 ز ناگه بیامد سرِ ماهِ نو فرستاده ی مادرِ شاهِ نو

2 فرارنگ کاو دخت طیهور بود که از تخت یک چند رنجور بود

3 نبشته چنین بود دست دبیر که فرخنده شاها، تو رامش پذیر

4 که فرزندِ من فر خجسته نهاد فریدون که بر شاه فرخنده باد

1 بفرمود پس تا سپه را بخواند که اندر جزیره سواری نماند

2 همی لشکری آمدش بیست روز سواران گردنکش نیوسوز

3 بفرمود کز شهریا استوار به شهر بسیلا کشیدند بار

4 سپه عرض کرد او سه پنجه هزار گزیه دلیران خنجر گزار

1 کنون زآتبین چون بپرداختیم ز کوش و فریدون سخن ساختیم

2 ز گوینده چون بازجستم سخن مرا گفت از این داستان کهن

3 که طیهور چون کار کشتی بساخت ز دریا بسی بادبان برفراخت

4 بفرمود تا پیش او شد سپاه پس از جای برخاست بر تخت شاه

1 دو سال اندر این ماهچهره ببود که او هر زمانیش رشکی نمود

2 ستمکش بدان سختی اندر بمرد برفت و ستم با تن خود ببرد

3 چو آگاهی آمد ز مرگش به کوش برون رفت با گریه و با خروش

4 سرِ ناسزا مرد از آن گردنش برون کرد و برگشت پیرامنش

1 ز ناگه برآمد سواری ز راه یکی نامه دادش به ضحاک شاه

2 که گشت آتبین کشته با دو پسر از ایران سوی ما رسید این سه سر

3 ز شادی بجوش آمدش مغز و هوش فرستاده را خلعتی داد کوش

4 سپه را بفرمود تا همگنان به دروازه رفتند شادی کنان

1 جهاندیده گوید بدان روزگار نبوده ست کس بر ره کردگار

2 جهانی همه غمر و نادان و مست رها کرده راه و شده بت پرست

3 چو مردم به راه اندر آمد همی مر او را زمانه سر آمد همی

4 بزرگان دیندار را پیش خواند بسی پندها پیش ایشان براند

1 چو کارم چنین خواسته کرد راست دبیری خردمند را پیش خواست

2 سر پاسخ نامه کرد آفرین بدان کآفرید آسمان و زمین

3 سرآرنده بر بندگان درد و رنج نگارنده ی هفت در هفت و پنج

4 از اوی است کام و خرام و نوید از اویم سپاس و بدویم امید

1 چو برداشت کوش از میان کین و جنگ نمود اندر این روزگاری درنگ

2 نکرد او به کار بسیلا نگاه وز او ایمنی یافت طیهور شاه

3 همی گشت با لشکری سال چند چو شد پادشاهی همه بی گزند

4 یکی مایه ور مرد با دستگاه ز چین آمدی پیش او سال و ماه

آثار ایرانشان ابن ابی الخیر

38 اثر از کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی