38 اثر از کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار ایرانشان ابن ابی الخیر / کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر

کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر

1 زنان بسیلا همی دید شاه به بالا چو سرو و به چهره چو ماه

2 فرع را به مستی یکی روز گفت که باید که داری تو رازم نهفت

3 من اندر جهان تا زنان دیده ام زنان بسیلا پسندیده ام

4 بتانند گویی ز کافور ناب چکان از سر انگشت ایشان گلاب

1 همان گه نبیسنده را خواند پیش سخن راند با او ز اندازه بیش

2 به ضحاک فرمود تا نامه کرد سخنها روان از سر خامه کرد

3 که شاه جهان جاودان شاه باد هنر رهبر و بخت همراه باد

4 سرش سبز بادا و گردونش گاه بلند اختر افسر، ستاره سپاه

1 دگر روز نوشان یکی برگزید که گوید به گفتار و داند شنید

2 بدو گفت از این شهر بیرون خرام ز مردم سوی آتبین بر پیام

3 که شهری همی گوید و لشکری که تو شهریاری و گندآوری

4 نه دانش بود شاه را این نشست که این شهر هرگز نیاید به دست

1 فرستاد نامه به ضحاک شاه که چو من بدین جا کشیدم سپاه

2 به فرّ شهنشاه گیتی خدای ز دشمن سواری ندیدم بجای

3 ز دارای ماچین رسید آن گزند که بر لشکر ما شکن برفگند

4 نهان سر یکی کرد با دشمنان به دریا گذر دادشان چون زنان

1 چو دید آن که کردند ماچین تباه یکی نامه کرد او به طیهور شاه

2 سوی آتبین نامه ای کرد باز که ای شهریاران گردنفراز

3 شما سر نهادید یکسر به بزم چو مردان ندارید آهنگ رزم

4 سه ماه است کز چین برفته ست کوش ببرده سواران پولادپوش

1 چو یک نیمه ره زیر پی کرد کوش سپاهی گزین کرد پولادپوش

2 شمار سپه بود خود صد هزار همه ساخته در خورِ کارزار

3 بفرمودشان تاختن سوی چین ز ناگه شدن بر سر آتبین

4 سپه بر در شهر خمدان شتافت تهی دید دروازه، دشمن نیافت

1 ز شادی خورش خواست طیهور و می به شمشیرِ می رنج را کرد پی

2 به رویش همه روز شادی نمود همه خوبی و مهربانی فزود

3 کشیدند چندان برش پای رنج که گفتی زمانه تهی ماند و گنج

4 برابر یکی کلبه بست از درخت ز درگاه طیهور تا پیش تخت

1 همی آتبین داشت خمدان حصار گه آسایش و گاه در کارزار

2 به سه ماه شهری به تنگی رسید خبر زآن به نوشان جنگی رسید

3 ز بازار و برزن برآمد خروش که با تو بخورده ست زنهار کوش

4 زن و مرد و کودک خروشان بُدند سراسر به درگاه نوشان شدند

1 یکی مرد هندی ز درگاه شاه درآمد نشسته بر او گرد راه

2 مرا گفت نزدیک شه ره کنید مر او را ز کار من آگه کنید

3 بپرسید هر کس که تو کیستی به درگاه شاه از پی چیستی

4 چنین داد پاسخ که هستم پزشک بدانم ز هر گونه ای ترّ و خشک

1 فرع را فرستاد نزدیک شاه که کی راه یابم بدین پیشگاه

2 مگر شاه امیدم بجای آورد به خوبی بدین بنده رای آورد

3 فرستاد پاسخ که هرگاه که رای کنی هر زمان شادمان اندر آی

4 مرا آگهی ده ز یک هفته باز یکی تا چو باید، بسازیم ساز

آثار ایرانشان ابن ابی الخیر

38 اثر از کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کوش‌نامه ایرانشان ابن ابی الخیر شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی