54 اثر از غزلیات حافظ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حافظ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.

صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار حافظ شیرازی / غزلیات حافظ شیرازی

غزلیات حافظ شیرازی

1 یا رب این شمع دل افروز ز کاشانهٔ کیست؟ جانِ ما سوخت، بپرسید که جانانه کیست؟

2 حالیا خانه براندازِ دل و دین من است تا در آغوش که می‌خسبد و همخانه کیست

3 بادهٔ لعل لبش کز لبِ من دور مباد راحِ روح که و پیمان ده پیمانه کیست؟

4 دولتِ صحبتِ آن شمعِ سعادت پرتو بازپرسید خدا را که به پروانهٔ کیست؟

1 ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست حالِ هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست

2 مردم دیده ز لطفِ رخِ او در رخِ او عکس خود دید، گمان برد که مِشکین خالیست

3 می‌چکد شیر هنوز از لبِ همچون شکرش گر چه در شیوه گری هر مژه‌اش قَتّالیست

4 ای که انگشت نمایی به کرم در همه شهر وه که در کارِ غریبان، عَجَبَت اِهمالیست

1 کس نیست که افتادهٔ آن زلفِ دوتا نیست در رهگذرِ کیست که دامی ز بلا نیست

2 چون چشمِ تو دل می‌برد از گوشه نشینان همراهِ تو بودن گُنَه از جانب ما نیست

3 روی تو مگر آینهٔ لطفِ الهیست حقا که چنین است و در این روی و ریا نیست

4 نرگس طلبد شیوهٔ چشمِ تو، زهی چشم مسکین خبرش از سر و، در دیده حیا نیست

1 مردم دیدهٔ ما جز به رُخَت ناظر نیست دل سرگشتهٔ ما غیرِ تو را ذاکر نیست

2 اشکم احرامِ طوافِ حَرَمَت می‌بندد گر چه از خونِ دلِ ریش دمی طاهر نیست

3 بستهٔ دام و قفس باد چو مرغ وحشی طایر سِدره اگر در طلبت طایر نیست

4 عاشقِ مفلس اگر قلبِ دلش کرد نثار مَکُنَش عیب که بر نقدِ روان قادر نیست

1 زاهدِ ظاهرپرست از حالِ ما آگاه نیست در حقِ ما هر چه گوید جایِ هیچ اکراه نیست

2 در طریقت هر چه پیشِ سالک آید خیرِ اوست در صراطِ مستقیم ای دل کسی گمراه نیست

3 تا چه بازی رخ نماید بیدَقی خواهیم راند عرصهٔ شطرنجِ رندان را مجالِ شاه نیست

4 چیست این سقفِ بلندِ سادهٔ بسیارنقش زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست

1 راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آن که جان بسپارند، چاره نیست

2 هر گَه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کارِ خیر حاجتِ هیچ استخاره نیست

3 ما را ز منعِ عقل مترسان و می بیار کان شحنه در ولایتِ ما هیچ کاره نیست

4 از چشم خود بپرس که ما را که می‌کُشد؟ جانا گناهِ طالع و جرمِ ستاره نیست

1 روشن از پرتوِ رویت نظری نیست که نیست مِنَّت خاکِ درت بر بصری نیست که نیست

2 ناظرِ روی تو صاحب نظرانند آری سِرِّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست

3 اشکِ غَمّازِ من ار سرخ برآمد چه عجب؟ خجل از کردهٔ خود پرده دری نیست که نیست

4 تا به دامن ننشیند ز نسیمش گَردی سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست

1 حاصلِ کارگه کون و مکان این همه نیست باده پیش آر که اسبابِ جهان این همه نیست

2 از دل و جان شرفِ صحبتِ جانان غرض است غرض این است، وگرنه دل و جان این همه نیست

3 مِنَّتِ سِدره و طوبی ز پیِ سایه مکش که چو خوش بنگری ای سروِ روان این همه نیست

4 دولت آن است که بی خونِ دل آید به کنار ور نه با سعی و عمل باغِ جَنان این همه نیست

1 خوابِ آن نرگسِ فَتّانِ تو، بی چیزی نیست تابِ آن زلفِ پریشانِ تو، بی چیزی نیست

2 از لبت شیر روان بود که من می‌گفتم این شکر گِردِ نمکدانِ تو، بی چیزی نیست

3 جان درازیِ تو بادا که یقین می‌دانم در کمان ناوَک مژگانِ تو، بی چیزی نیست

4 مبتلایی به غمِ محنت و اندوهِ فراق ای دل این ناله و افغان تو، بی چیزی نیست

1 جز آستان توام در جهان پناهی نیست سرِ مرا به جز این در، حواله گاهی نیست

2 عدو چو تیغ کِشد، من سپر بیندازم که تیغِ ما به جز از ناله‌ای و آهی نیست

3 چرا ز کویِ خرابات روی برتابم کز این بِهَم، به جهان هیچ رسم و راهی نیست

4 زمانه گر بزند آتشم به خرمنِ عمر بگو بسوز که بر من به برگِ کاهی نیست

آثار حافظ شیرازی

54 اثر از غزلیات حافظ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات حافظ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.

صفحه بعدی
صفحه قبلی