عیبِ رندان مَکُن ای زاهدِ پاکیزه سرشت از حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

عیبِ رندان مَکُن ای زاهدِ پاکیزه سرشت

1
عیبِ رندان مَکُن ای زاهدِ پاکیزه سرشت
که گناهِ دگران بر تو نخواهند نوشت
2
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت
3
همه کس طالبِ یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانهٔ عشق است چه مسجد چه کِنِشت
4
سرِ تسلیمِ من و خشتِ درِ میکده‌ها
مدعی گر نکند فهمِ سخن، گو سر و خشت
5
ناامیدم مکن از سابقهٔ لطفِ ازل
تو پسِ پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
6
نه من از پردهٔ تقوا به درافتادم و بس
پدرم نیز بهشتِ ابد از دست بهشت
7
حافظا روزِ اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کویِ خرابات بَرَندَت به بهشت

معنی شعر:

هرکس پاسخگوی رفتار و کردار بد یا خوب خود است. از عیب جویی ها و سرزنش های اطرافیانت ناراحت نشو. راهی که خود صلاح می دانی ادامه بده. و راز دلت را به کسی بگو که مطمئن هستی خیرخواه توست.

عکس نوشته
عیبِ رندان مَکُن ای زاهدِ پاکیزه سرشت از حافظ شیرازی