برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1 سرِ ارادتِ ما و آستانِ حضرت دوست که هر چه بر سرِ ما میرود ارادتِ اوست
2 نظیرِ دوست ندیدم اگر چه از مَه و مِهر نهادم آینهها در مقابلِ رخِ دوست
3 صبا ز حالِ دلِ تنگِ ما چه شرح دهد؟ که چون شِکَنجِ ورقهایِ غنچه تو بر توست
4 نه من سَبوکش این دیرِ رندسوزم و بس بسا سَرا که در این کارخانه سنگ و سبوست
1 دارم امّیدِ عاطفتی از جنابِ دوست کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
2 دانم که بُگذرد ز سرِ جرمِ من که او گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
3 چندان گریستیم که هر کس که برگذشت در اشکِ ما چو دید روان گفت کاین چه جوست؟
4 هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
1 آن پیکِ نامَور که رسید از دیارِ دوست آورد حِرزِ جان ز خطِ مُشکبارِ دوست
2 خوش میدهد نشانِ جلال و جمالِ یار خوش میکند حکایتِ عِزّ و وقارِ دوست
3 دل دادمش به مژده و خِجلَت همیبرم زین نقدِ قلبِ خویش که کردم نثارِ دوست
4 شکرِ خدا که از مددِ بختِ کارساز بر حسبِ آرزوست همه کار و بارِ دوست
1 صبا اگر گذری اُفتَدَت به کشور دوست بیار نَفحِهای از گیسوی مُعَنبَر دوست
2 به جانِ او که به شکرانه جان برافشانم اگر به سویِ من آری پیامی از برِ دوست
3 و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار برایِ دیده بیاور غباری از درِ دوست
4 منِ گدا و تمنایِ وصلِ او هیهات مگر به خواب ببینم خیالِ منظرِ دوست
1 مرحبا ای پیکِ مشتاقان بده پیغامِ دوست تا کُنم جان از سرِ رغبت فدای نامِ دوست
2 واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس طوطی طبعم ز عشقِ شِکَّر و بادامِ دوست
3 زلفِ او دام است و خالش دانهٔ آن دام و من بر امیدِ دانهای افتادهام در دامِ دوست
4 سر ز مستی برنگیرد تا به صبحِ روزِ حشر هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جامِ دوست
1 رویِ تو کس ندید و هزارت رقیب هست در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست
2 گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست چون من در آن دیار هزاران غریب هست
3 در عشق، خانقاه و خرابات فرق نیست هر جا که هست پرتوِ رویِ حبیب هست
4 آن جا که کارِ صومعه را جلوه میدهند ناقوسِ دِیرِ راهب و نامِ صلیب هست
1 اگر چه عرض هنر پیشِ یار بیادبیست زبان خموش، ولیکن دهان پُر از عربیست
2 پری نهفته رخ و دیو در کرشمهٔ حُسن بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست
3 در این چمن گلِ بی خار کس نچید آری چراغِ مصطفوی با شرارِ بولَهَبیست
4 سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد که کام بخشی او را بهانه بی سببیست
1 خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟ ساقی کجاست، گو سببِ انتظار چیست؟
2 هر وقتِ خوش که دست دهد مغتنم شمار کس را وقوف نیست که انجامِ کار چیست
3 پیوندِ عمر بسته به موییست هوش دار غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟
4 معنیِ آبِ زندگی و روضهٔ ارم جز طَرفِ جویبار و میِ خوشگوار چیست؟
1 بنال بلبل اگر با مَنَت سرِ یاریست که ما دو عاشق زاریم و کارِ ما زاریست
2 در آن زمین که نسیمی وزد ز طُرِّهٔ دوست چه جایِ دم زدنِ نافههای تاتاریست
3 بیار باده که رنگین کنیم جامهٔ زرق که مستِ جامِ غروریم و نام هشیاریست
4 خیالِ زلفِ تو پختن نه کارِ هر خامیست که زیرِ سلسله رفتن طریقِ عیّاریست
1 یا رب این شمع دل افروز ز کاشانهٔ کیست؟ جانِ ما سوخت، بپرسید که جانانه کیست؟
2 حالیا خانه براندازِ دل و دین من است تا در آغوش که میخسبد و همخانه کیست
3 بادهٔ لعل لبش کز لبِ من دور مباد راحِ روح که و پیمان ده پیمانه کیست؟
4 دولتِ صحبتِ آن شمعِ سعادت پرتو بازپرسید خدا را که به پروانهٔ کیست؟
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.