برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.
1 باغِ مرا چه حاجتِ سرو و صنوبر است؟ شمشادِ خانه پرورِ ما از که کمتر است؟
2 ای نازنین پسر، تو چه مذهب گرفتهای؟ کِت خونِ ما حلالتر از شیرِ مادر است
3 چون نقشِ غم ز دور ببینی شراب خواه تشخیص کردهایم و مداوا مقرر است
4 از آستانِ پیرِ مغان سر چرا کشیم؟ دولت در آن سرا و گشایش در آن در است
1 اَلمِنَّةُ لِلَّه که درِ میکده باز است زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
2 خُمها همه در جوش و خروشند ز مستی وان می که در آن جاست حقیقت، نه مجاز است
3 از وی همه مستی و غرور است و تکبر وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
4 رازی که بَرِ غیر نگفتیم و نگوییم با دوست بگوییم که او محرم راز است
1 اگر چه باده فرح بخش و باد گُلبیز است به بانگِ چنگ مخور می که محتسب تیز است
2 صُراحی ای و حریفی گرت به چنگ افتد به عقل نوش که ایام، فتنه انگیز است
3 در آستینِ مُرَقَّع، پیاله پنهان کن که همچو چَشمِ صُراحی زمانه خونریز است
4 به آبِ دیده بشوییم خرقهها از می که موسمِ ورع و روزگارِ پرهیز است
1 حالِ دل با تو گفتنم هوس است خبرِ دل شِنُفتَنَم هوس است
2 طمعِ خام بین که قصهٔ فاش از رقیبان نهفتنم هوس است
3 شبِ قدری چنین عزیزِ شریف با تو تا روز خُفتنم هوس است
4 وه که دُردانهای چنین نازک در شبِ تار سُفتنم هوس است
1 صحنِ بُستان ذوق بخش و صحبتِ یاران خوش است وقت گل خوش باد کز وی وقتِ میخواران خوش است
2 از صبا هر دم مشامِ جانِ ما خوش میشود آری آری طیبِ انفاسِ هواداران خوش است
3 ناگشوده گل نقاب، آهنگِ رحلت ساز کرد ناله کن بلبل، که گلبانگِ دل افکاران خوش است
4 مرغِ خوشخوان را بشارت باد کاندر راهِ عشق دوست را با نالهٔ شبهای بیداران خوش است
1 کنون که بر کفِ گل جامِ بادهٔ صاف است به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است
2 بخواه دفتر اشعار و راهِ صحرا گیر چه وقتِ مدرسه و بحث کشف کَشّاف است؟
3 فقیه مدرسه دی مست بود و فتوی داد که می حرام، ولی بِه ز مالِ اوقاف است
4 به دُرد و صاف تو را حکم نیست خوش دَرکَش که هر چه ساقی ما کرد، عینِ الطاف است
1 در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است صُراحیِ میِ ناب و سفینهٔ غزل است
2 جریده رو، که گذرگاهِ عافیت تنگ است پیاله گیر، که عمرِ عزیز بیبدل است
3 نه من ز بی عملی در جهان ملولم و بس ملالتِ عُلما هم ز علمِ بی عمل است
4 به چشمِ عقل در این رهگذار پرآشوب جهان و کار جهان بیثبات و بیمحل است
1 گل در بر و می در کف و معشوق به کام است سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است
2 گو شمع میارید در این جمع که امشب در مجلس ما ماهِ رخِ دوست تمام است
3 در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است
4 گوشم همه بر قولِ نی و نغمه چنگ است چشمم همه بر لعلِ لب و گردش جام است
1 به کوی میکده هر سالِکی که ره دانست دری دگر زدن اندیشهٔ تَبَه دانست
2 زمانه افسر رندی نداد جز به کسی که سرفرازیِ عالم در این کُلَه دانست
3 بر آستانهٔ میخانه هر که یافت رهی ز فیضِ جامِ می اسرار خانقه دانست
4 هر آن که رازِ دو عالم ز خطِ ساغر خواند رموزِ جامِ جم از نقشِ خاکِ ره دانست
برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهرهمند شوید.