از دولت مخدوم از ابن یمین فریومدی رباعی 577
1. از دولت مخدوم جهان و فر او
با کام دلند مادر و دختر او
...
1. از دولت مخدوم جهان و فر او
با کام دلند مادر و دختر او
...
1. دانی صنما که بر چه سانم بیتو
خونابه ز دیده می فشانم بیتو
...
1. ای زلف ترا حلقه و خم تو بر تو
وز خط برخت نیل و بقم تو بر تو
...
1. فرزند حسن ایدل و جانم با تو
گردون نگذاشت تا بمانم با تو
...
1. ای نور دو دیده آن سزد مذهب تو
گر منبع تحقیق بود مشرب تو
...
1. ای داده گلابرا خجالت خوی تو
مستم ز هوای لب همچون می تو
...
1. تا حسن رخ تو گشت پیرایه تو
خورشید پناه داده با سایه تو
...
1. ایخنده زنان بر مه انور رخ تو
وی غیرت آفتاب خاور رخ تو
...
1. تا بر در آرزو بود منزل تو
حل می نشود مسئله مشکل تو
...
1. ایدل کم این دیر کهن گیر و برو
ترک فلک بیسرو بن گیرو برو
...
1. ای مفتی شرع مکرمت خامه تو
افلاک مطیع رای خود کامه تو
...
1. روزیکه نبد هیچ نشان من و تو
دادند بهم قرار جان من و تو
...