ای نور دو دیده از ابن یمین فریومدی رباعی 581

1 فروغ صبح سعادت جهان منور کرد نسیم نصرت حق ملک جان معطر کرد

2 فتاد نیک و بد کار خلق با شاهی که در امور جهان ایزدش مخیر کرد

1 دو سه روزی دگرم جان بر تن مهمانست بعد ازین وقت جدائی و وداع جانست

2 گه آنست که جان خو ز بدن باز کند که میان من و جان وقت غم هجرانست

1 گردش گردون بکامم گر نباشد گو مباش ورز مهرش بر سرم افسر نباشد گومباش

2 گر هنرمند از کسی یاری نیابد گو میاب چون هنر یارست اگر یاور نباشد گو مباش